حجت الاسلام و المسلمین هادی سروش در نوشتاری با عنوان «روشنگری فاطمه(س) از چگونگی تغییرات در جامعه دینی» آورده است: برای همگان روشن است بعد از رحلت رسول خاتم (ص) یکباره همه چیز؛ از معرفت دینی گرفته تا نظامات سیاسی تغییر محسوس کرد که مهمترین آن به «انزوا کامل بردن اهلبیت پیامبر» بود!
این سوال ذهن هر واردی را به خود مشغول میکند که چگونه آمدند بر همه اطاق فکر و فرماندهی و ریاست، در جهان اسلام مسلط شدند؟
پاسخ به این سوال را حضرت فاطمه (س) در خطبه فدکیه در جمع انبوهی مردم مدینه با «زبان رمز» اما بسیار روشن، ارائه فرمودند: «به بهانهی گرفتن کف از روی شیر، آن را به کلی تا ته مخفیانه نوشیدید و اهلبیت او را کاملا حذف کردید …!!»
خروجی این بیان حضرت زهرا (س) بر دو نقطه معطوف است که حاکمیتِ بعد از پیامبر(ص)، دو کار مهم کرد؛
اولا: با بهترین شعارهای جذاب و مورد توجه جامعه آمدند!
یعنی؛ از سویی سنگ «حفظ مصلحت اسلام» و نیز «ترویج سنت» را به سینه میزدند، اما در باطن تمام سعی شان تقویت سیاسیِ کادرِ فکری و قبیله ای خودشان بود.
از سوئی دیگر؛ با شعارهای دهن پر کنی چون مبارزه با فساد و یا حفظ اسلام از خطرات ، تلاش در حفظ منافع و ریاست شان نمودند!!
این معنای سخن پر کنایه حضرت زهرا است که فرمود: به بهانهی گرفتن کف از روی شیر، آن را به کلی تا ته مخفیانه نوشیدید!!
ثانیا: همت و عزم خود را بر حذف کامل و منزوی کردن صاحبان حق حاکمیت، جزم کردند!
صاحبان حق حاکمیت؛ همان هایی بودند که در سالهای گذشته – فارغ از تمامی سفارشات پیامبر رحمت بر ضرورت حضورشان در آینده ساحت امامت مسلمین – در بیشترین خدمات فکری و سیاسی و نظامی، در محضر پیامبر اسلام (ص)، نام و جایگاه نخست را بخویش اختصاص داده بودند ، که صدر آنان ؛ حضرت علی (ع) می بود.
این حقیقت ناگوار را، فاطمه (س) اینگونه بیان داشت: «برای منزوی ساختن خاندان و فرزندان او ، به کمین نشستید… ؛ وَ تَمْشُونَ لِأَهْلِهِ وَ وُلْدِهِ فِی الْخَمَرِ وَ الضَّرَّاءِ»
در اینجاست که راهی غیر از صبر و خون دل خوردن ، ولی توام با «ناله های سیاسی» باقی نمی ماند؛
بدین جهت در ادامه فرمود: «ما نیز چارهای جز شکیبایی ندیدیم؛ همچون کسی که خنجر بر گلوی او و نوک نیزه بر دل او نشسته باشد!؛ وَ نَصْبِرُ مِنْکُمْ عَلَی مِثْلِ حَزِّالْمُدَی، وَ وَخْزِ السِّنانِ فِی الْحَشَا.»
و البته راه سوء استفاده را نسبت آن روز و بعدها بست و فرمود: بعد از غدیر، بهانهای پذیرفتنی نیست!
در رابطه با جمله فوق قصه از قرار است که بعد از اینکه حضرت زهرا(س) در مسجد پیامبر (ص) آن خطبه مهم را ایراد فرمود، در بازگشت، رافع بن رفاعه به دنبال حضرت آمد و خطاب به ایشان عرضه داشت:
«اى سرور زنان! اگر ابوالحسن علی علیه السلام قبل از این که مردم با ابوبکر بیعت کنند، با آنان سخن مىگفت و روشنگرى مىنمود، ما از او رویگردان نمیشدیم، و با فرد دیگرى بیعت نمىکردیم! / یَا سَیِّدَهَ النِّسَاءِ! لَوْ کَانَ أَبُو الْحَسَنِ تَکَلَّمَ فِی هَذَا الْأَمْرِ وَ ذَکَرَ لِلنَّاسِ قَبْلَ أَنْ یَجْرِی هَذَا الْعَقْدُ، مَا عَدَلْنَا بِهِ أَحَداً»
حضرت فرمود: «مرا به حال خود واگذار، که خداوند بعد از جریان غدیر خم براى هیچ کس عذر و بهانهاى قرار نداده است / إِلَیْکَ عَنِّی، فَمَا جَعَلَ اللَّهُ لِأَحَدٍ بَعْدَ غَدِیرِ خُمٍّ مِنْ حُجَّهٍ وَ لَا عُذْر» دلائل الإمامه؛ ص ۱۲۲