تصویر بدن را میتوان با توجه به افکار، ادراکات و نگرشهای فرد در مورد ظاهر فیزیکی خود تعریف کرد که میتواند منفی یا مثبت باشد. نتیجه تصویر مثبت از بدن، احساس راحتی و اعتماد به نفس است. اما تصویر منفی از بدن منجر به احساس شرم، اضطراب و همچنین ادراک تحریف شده از ظاهر فیزیکی فرد خواهد شد. در حالی که ظاهر بدن ما ارتباط زیادی با شخصیت یا ارزش ما به عنوان یک شخص ندارد. درواقع تصویر مثبت از بدن با سلامت روانی بیشتر، عزت نفس بالاتر و روابط سالمتر مرتبط است. درباره چگونگی تحت تأثیر قرار گرفتن ما توسط عوامل بیرونی با دکتر علیرضا اندامی، متخصص روانشناسی و رواندرمانگر گفتگو کردهایم.
شمشیر دولبه یادگیری مشاهدهای
دکتر علیرضا اندامی درباره تأثیر عوامل بیرونی مانند شخصیت فیلمهای تلویزیونی یا سینمایی بر کودکان و بزرگسالان میگوید: «از منظر روانشناسی این موضوع که یادگیری از طریق مشاهده و تقلید در کودکان، بزرگسالان و حتی در گونههای حیوانات، اتفاق میافتد، غیر قابل انکار است. درواقع یعنی همیشه به تجربه مستقیم یک رویداد نیاز نداریم تا یادگیری رخ بدهد. به طور مثال، ممکن است برای اولین بار نحوه استفاده از شارژ کارت اعتباری مترو را فقط با نگاه کردن به رفتار فردی که در حال انجام شارژ کارت است یاد بگیرید و وقتی خودتان بعدا (مثلاً یک ماه بعد) در همان موقعیت قرار گرفتید، این یادگیری را (که قبلاً از طریق مشاهده کسب کردهاید) به رفتار تبدیل کنید و از آن بهرهمند شوید. البته یادگیری مشاهدهای در سازگاری با محیط و کسب تجربیات جدید به ما کمک میکند، اما گاهی شبیه شمشیر دولبه عمل میکند؛ یعنی ممکن است ما همزمان تجربیات منفی و رفتارهای نابهنجار را هم از این طریق بیاموزیم.»
تقلید الگوهای رفتاری بزرگسالان توسط کودکان
این رواندرمانگر در توضیح اینکه کودکان الگوهای رفتاری بزرگسالان را تقلید میکنند میگوید: «آلبرت بندورا یکی از روانشناسانی بود که نقش یادگیری مشاهدهای بر رفتارهای پرخاشگرانه را مورد بررسی قرار داد. در یک آزمایش مشهور تحت عنوان عروسک بوبو، آلبرت بندورا و همکارانش یکی از روشهای یادگیری خشونت در کودکان را نشان دادند. آنها متوجه شدند کودکانی که رفتار بزرگسالی را مشاهده کرده بودند که به بوبو لگد و آن را کتک میزند، وقتی با عروسک تنها گذاشته شدند، از این الگو تقلید کردند و، چون چنین رفتار پرخاشگرانهای را تماشا کرده بودند، پرخاشگری بیشتری از خود نشان دادند.»
تأثیر منفی عروسکهای باربی بر کودکان
از منظر آسیبشناسی این سؤال مطرح است که مشاهده فیلمهایی مثل باربی و برنامههای تلویزیونی، سریالها یا بازیهای ویدئویی، چه تأثیر منفی بر رفتار کودکان در دنیای واقعی میگذارد؛ دکتر اندامی در این باره توضیح میدهد: «در خصوص رواج برهنگی و تأکید بر ظاهر و اندام بدنی ایدهآل برای دختران و زنان، گزارشها حاکی از آن است که امروزه شخصیتهای زن، انیمیشنهای دیزنی در مقایسه با شخصیتهای سالهای گذشته، لباس کمتری بر تن دارند و با جاذبههای جنسی بیشتری نمایش داده میشوند و بعضی عروسکهای معروف هم که پوشش نامناسبی دارند، شخصیت اصلی یک انیمیشن را تشکیل میدهند. ایـن محصولات توان بالقوهای برای تحت تأثیر قرار دادن دختران دارند. چراکه تحقیقات نشان میدهند که فیلمها و کارتونها، دختران را علاقهمند به پسران و همچنین نگران در مورد ظاهرشان نمایش میدهند که این امر تأکید بیش از حد به ظاهر و اندام آنان است. برای مثال انیمیشن «باربی» از جمله محصولاتی است که این نگرش را رواج میدهد که یک دختر بر مبنای بدن باریک و ظاهر زیبا میتواند مورد توجه دیگران واقع شود نه ویژگیهای مثبت شخصیتی.»
تلاش برای دستیابی به الگوهای غلط زیبایی
این روانشناس و رواندرمانگر درباره الگوهای غلط جوامع غربی و استفاده ابزاری از جنس زن میگوید: «گزارشهای انجمن روانشناسی آمریکا حاکی از آن است که یکی از الگوهایی که در جوامع غربی به عنوان بدن ایدهآل در این رسانههای تصویری برای زنان تبلیغ میشود، باریک اندامی است؛ در حالی که برخورداری از یک بدن عضلانی برای مردان تبلیغ میشود. این انیمیشنها که به نوعی معیارهای زیبایی مرتبط با اندام باریک و لاغر را به عنوان الگو برای زنان تبلیغ میکنند باعث میشوند دختران، تلاش مضاعفی برای دسترسی به این الگوها داشته باشند.»
دکتر علیرضا اندامی در ادامه میافزاید: «این گونه هنجارهای زیبایی، معیارهایی را برای بدن وضع میکنند که دختران آرزو میکنند شبیه آن باشند. در نتیجه در سنین نوجوانی و بزرگسالی هشداری میشود برای زنان جوان که رژیم بگیرند. بسیاری از زنان یک برنامه رژیمی دارند. حتی زنانی که وزن بهنجار دارند، خودشان را چاق میبینند و به دنبال لاغر شدن هستند. بر همین اساس، زنانی که دچار این وضعیت میشوند به بدن خود به شکل یک شیء نگاه میکنند و اشتغال دائم فکری به قیافه و بدن خود پیدا میکنند. افرادی که مدام به پایش و وارسی بدن خود میپردازند، پس از مدتی به این نکته پی میبرند که بین بدن آنها و بدن ایدهآل، تفاوت زیادی وجود دارد که این امر منجر به شرم از بدن و به خطر افتادن سلامت روان افراد میشود.»
تبدیل شدن دختران به شیء جنسی
دکتر علیرضا اندامی میگوید: «فیلمها و انیمیشنهای تولید شده با این مضامین که البته کودکان، نوجوانان و جوانان مشتری پرو پاقرص آن هستند؛ همگی دختران را در میان دیالوگها و سکانسهای خود، به گونهای به تصویر میکشند که گویی آنها شیء جنسی هستند که بر مبنای بدن و اندام خود باید به دیگران عرضه شوند.»
به گفته این روانشناس، تحقیقاتی که بازیهای کامپیوتری مخصوص نوجوانان را از بین ۳۹۶ بازی در دسترس از سال ۲۰۰۱، رصد کرده، گزارش دادهاند در ۲۷ درصد بازیها، موضوعات جنسی را مشاهده کردند. این بازیها، زنان را به طور قابل توجهی نیمه برهنه یا مشغول رفتارهای جنسی نشان میدهند و وقتی لباس شخصیتهای زن با لباس شخصیتهای مرد مقایسه شده نتیجه گرفته شده که لباس زنان نامناسب بوده است.
آسیب به دختران بر اثر توجه زیاد به ظاهر
این روانشناس و رواندرمانگر در توضیح آسیب و تأثیرپذیری دختران از دنیای عروسکها میگوید: «در دنیای تبلیغات نیز در رسانههای خارجی، نگاه جنسی در مورد دختران وجود دارد و این موضوع بسیار برجسته است. به عنوان مثال، در پیامهای بازرگانی پخش شده در زمان اوج تعداد بینندگان، مشخص شده که زنان بیشتر از مردان به عنوان اشیای جنسی به نمایش درمیآیند. بازی با عروسک برای کودکان به خصوص برای دختران کاری محبوب است. به همین دلیل، وقتی چنین عروسکهایی با دید جنسی برای دختران تولید و به آنها فروخته میشود، باعث نگرانی است. چراکه تحقیقات مختلف نشان داده تاکید بیش از حد بر بدن و ظاهر در دختران معمولا آسیبهایی مانند اختلالات خوردن، عزت نفس پایین، افسردگی یا وضعیت روانی پریشان برای آنان به همراه خواهد داشت.»
اثرات مخرب عملکرد رسانههای غربی در سلامت روان | ارتباط بیاشتهایی عصبی با تغییرات در مد
دکتر اندامی میگوید: «بررسیهای به عمل آمده نشان میدهد قرار گرفتن زیاد در معرض الگوهای ایدهآل زیبایی از طریق رسانهها با میزان بالای اختلال در خوردن ارتباط دارد. در تحقیقی که شیوع بیاشتهایی عصبی در بین دختران ۱۰ تا ۱۹ ساله را بررسی کرده، نتیجه گرفته شده این موضوع با تغییرات در مد و تصور از بدنی آرمانی، موازی بوده است.»
وی میافزاید: «شواهد بسیار محکمی از نقش رسانهها در شکلدهی تصویر ذهنی از بدن در دختران، در قبل و بعد از عملکرد رسانههای غربی جدید، دیده میشود. به عنوان مثال، در یک تحقیق از دختران جوان، دریافتند که شروع وسواس فکری در مورد وزن و شکل بدن، تغییر رفتار برای کنترل کردن وزن و کم ارزش شمردن بدن، با تماشای برنامههای تلویزیون رابطه داشته است.»
این روانشناس درباره اثرات مخرب عملکرد رسانههای غربی میگوید: «افزایش جراحیهای زیبایی، افسردگی، پریشانی ذهنی، کمبود عزت نفس، عدم رضایت از زندگی، افت تحصیلی، پیشرفت نداشتن در حیطههای مختلف زندگی، رفتارهای پرخطر جنسی، روابط زود هنگام با جنس مخالف، منفعل بودن در روابط جنسی، مشکلات در پوشش، مصرفگرایی افراطی، اضطراب فراگیر، ایدهآلهای غیر واقعی در انتخاب همسر، اختلال در ارتباطات زناشویی، عدم رضایت جنسی و پرخاشگری نیز از دیگر تبعات و پیامدهای شیوع این نگرش در بین دختران به شمار میرود.»
منبع: اخرین خبر