• 5311
  • 252 مرتبه
  • 17 مرداد 1402

بانوی مسیحی اهل دانمارک؛ از روضه حضرت زهرا(س) تا خادمی امام رضا(ع)

سمیرا خادم، مسلمان شیعۀ اهل دانمارک است که حدود 25 سال قبل به اسلام پیوست. او خود را دختر حضرت زهرا(س) می‌داند و می‌گوید: گرچه دیر، اما «مادرم» را خوب یافتم. در میان تک تک واژگان خاطره گویی‌اش «مادرم فاطمه زهرا» را به زبان می‌آورد و عاشقانه از دخت رسول الله سخن می‌گوید.
 

«لنه مته سین» پس از ازدواج و تشرف به اسلام نام «سمیرا» را برای خود برگزیده و با نام خانوادگی همسرش «خادم» شناخته می‌شود و از زندگی خود قبل از مسلمان شدن به واسطه روضه حضرت زهرا(س) می گوید:

در یکی از شهرهای کوچک دانمارک به دنیا آمدم. دریک خانواده مسیحی زندگی کردم. پدرم معلم و مادرم کارمند یکی از ادارات دانمارک بود. من یک خواهر و برادر هم دارم که متأسفانه پس از مسلمان شدنم با من قطع رابطه کردند. آن‌ها گرچه خیلی مذهبی نبودند، اما با اسلام آوردن من مخالف بودند و نتوانستند آن را قبول کنند. گرچه گرایش مذهبی پررنگی در زندگی نداشتم، اما به لطف خداوند زمینه گرایش به دین اسلام در من نهادینه شد.

 اینکه می‌گویم لطف خدا بود، به این دلیل است که خداوند مقاومت من در برابر تسلیم شدن را به زیبایی و با محبت خدایی‌اش پاسخ گفت. زمانی که با همسرم (آقای خادم) ازدواج کردم، به ایشان گفتم ازدواج با شما به معنای این نیست که مسلمان می‌شوم. البته ما با سنت اسلام ازدواج کردیم؛ اما با ایشان شرط کردم که مسلمان نمی‌شوم!

با روضه حضرت زهرا(س) روحم پرواز کرد

شوهرم با دوستانش یک حسینیه درست کرده بودند، آن زمان من مسیحی بودم، ولی ما به سنت اسلام با هم عقد کرده بودیم. چون من کلاً به همۀ ادیان از جمله دین اسلام احترام می‌گذاشتم ولی نمی‌خواستم مسلمان باشم. خلاصه یک روز در شهادت حضرت‌ فاطمه‌زهرا(س) بود که همسرم به من اصرار کرد من در این برنامه شرکت کنم.

من هم آمدم، در جلسه من یک حالت خاصی داشتم، انگار روحم پرواز کرد و متوجه نشدم چه شده است و چرا اینجوری شده است. وقتی به خانه آمدم به همسرم توضیح دادم که برای من چه شده است، او برای من حالم را توضیح داد، منم همان لحظه بدون اینکه فکر دیگری بکنم، تصمیم گرفتم مسلمان باشم. شب بود و من از صبح با حجاب و نماز شروع کردم.

خادم در مورد فعالیت‌های فرهنگی و پژوهشی‌اش می گوید: من حدود ۲۰ کتاب را تاکنون ترجمه کرده‌ام، مثلاً «حقوق زن در اسلام» از شهید مطهری، «چهارده معصوم»، «نماز»، «احکام»، «خدا را بشناس»، همچنین ترجمه نیمی از قرآن فعلاً تمام شده است.

رنج‌های مادرانه بهترین مادر عالم

در این مدتی که مسلمان شده‌ام، به یقین رسیدم که اسلام، انسان را کامل می‌کند. دیگر دنبال گمشده‌ام نیستم، زیرا خدا را دارم و محتاج هیچ چیزی نیستم. یکی از چهره‌های نابی که به عنوان انسان کامل برای من شناخته شده، حضرت زهرا (س) است. این شخصیت ارزنده به من کمک کرد تا شناخت کاملی نسبت به اسلام پیدا کنم. به نظر من، حضرت فاطمه (س) اسلام مجسّم است.

نکته دیگر اینکه حضرت فاطمه (س)، مادرِ ماست و رفتار مادر بر فرزند تأثیر می‌گذارد. حضرت زهرا (س) برای دیندار ماندن ما خیلی سختی کشیدند، مبارزه و صبوری کردند و در عین تلاش برای احقاق حق حضرت علی (ع)، از توجه به خانواده غافل نماندند. درست است که نمی‌توانیم در آن جایگاه باشیم، اما باید مانند ایشان رفتار کنیم. باید برای شناخت زهرای مرضیه (س) به مطالعه می‌پرداختم و به همین دلیل کتاب‌های بسیاری در مورد ایشان مطالعه کردم. ولی هرچه خواندم، احساس کردم کمتر ایشان را می‌شناسم.

اینکه بانویی در ۱۸ سالگی که از دنیا رفته، توانسته به این مقام معنوی و اجتماعی دست پیدا کند برایم بسیار آموزنده است. رفتار و عمل حضرت در آن سن پایین خیلی مهم است و ما باید سعی کنیم مانند ایشان باشیم، چون مادرمان عین واقعیت اسلام است.

جذابیت «حجاب فاطمی» در دل اروپا

یکی از وجوه شخصیتی حضرت زهرا (س) که برای من بسیار جذاب است، «حجاب فاطمی» است. من پیش از مسلمان شدن تصور می‌کردم حجاب مثل زندان است که زن را محدود می‌کند و حتی حقوق اولیه او را ازبین می‌برد. این تفکری است که در غرب برای حجاب رایج است و من هم مانند آن‌ها فکر می‌کردم. اما روزی که تصمیم گرفتم مسلمان شوم و خواستم با مانتو و روسری از خانه خارج شوم، خیلی دلهره داشتم. من قبلش با حجاب نبودم و آن روز وقتی از پله‌ها پایین رفتم، ترسیدم که از خانه خارج بشوم، چون نمی‌دانستم چه برخوردی با من می‌شود. اما همین که در را باز کردم، سرم را بلند کردم و لبخندی بر لبانم نشست و راه افتادم. حس می‌کردم با حجاب از زندان آزاد شده‌ام، احساس آزادی به من دست داده بود. خیلی احساس شادی به من دست داد. برخلاف آنچه تصور می‌کردم حجاب نه تنها مرا محدود نکرد، بلکه علاوه بر آزادی، احترام را نیز درپی داشت.

خادم در مورد محدودیت‌هایی که فضای اروپا به دلیل مسلمان شدنش به وجود آورده است، می گوید: آن موقع که مسلمان شدم، خانوادۀ خودم با من قهر کرد و تا الان هم قهر هستند ولی من همیشه به یاد آنان هستم و برای‌شان دعا می‌کنم. من از آن موقع فاصله گرفتن را درست ندیدم ولی برای من، بخاطر خدا می‌ارزد.

منبع: جهان بانو

فایل های پیوست
لنه مته
Copyright © 2024, All Rights Reserved.