آشنایی با بانوی نویسنده کودک و نوجوان دکتر توران میرهادی متولد 1306ه.ش در شمیران، دارای دکتری روان شناسی از فرانسه و عضو هئیت علمی آموزش ضمن خدمت آموزش و پرورش می باشد. وی دبیر اجرایی کتاب «فرهنگنامه کودکان و نوجوانان» بود. شناسنامه 26 خرداد سال 1306 ه.ش تولد 18 آبان سال 1395 ه.ش درگذشت سکته مغزی علت درگذشت امامزاده عبدالله (شهرری) آرامگاه ایرانی ملیت اسلام دین شیعه مذهب روانشناسی تربیتی - آموزش پیش از دبستان و ابتدایی تحصیلات سوربن و سوینه فرانسه دانشگاه استاد ادبیات کودکان، نویسنده و متخصص آموزش و پرورش زمینه فعالیت از سال 1311 ه.ش سال های فعالیت چندین تألیف آثار مهم جعفر وکیلی، محسن خمارلو همسر پیروز، کاوه، دلاور، پندار فرزندان پدر: سید فضلالله – مادر: گرِتا دیتریش والدین زندگی نامه تولد توران میرهادی، در ۲۶ خرداد ۱۳۰۶ ه.ش در تهران از پدری ایرانی به نام «سید فضلالله» که ریشه و تبار تفرشی داشت و مادری آلمانی به نام «گرِتا دیتریش» به دنیا آمد. توران چهارمین فرزند این خانواده بود که روی هم پنج فرزند دختر و پسر داشتند. یکی از خواهران توران، ایراندخت میرهادی، پزشک سرشناس ایرانی است. پدر آنها که دانشآموخته مهندسی مکانیک ماشینآلات و راه و ساختمان از آلمان بود، یکی از فنسالارهای برجسته ایران در دوره رضاشاه بهشمار میرفت. او در پروژه ساختمان و راهاندازی راهآهن سراسری ایران مورد اعتماد رضاشاه بود. مادرش گرِتا که دانشآموخته آموزش هنر از دانشگاه لودویگ ماکسیمیلیان مونیخ بود، نقاشی و مجسمهسازی میکرد. گرِتا پس از مدتی زندگی در ایران، افزون بر خانهداری در هنرستان کمالالملک به کار پرداخت و به هنرجویان، مبانی هنر و مجسمهسازی آموزش میداد. توران میرهادی از هنگام کودکی با دو فرهنگ آلمانی و فرهنگ ایرانی زیست و بزرگ شد. خانواده توران میرهادی نقش بسیار برجسته ای در زندگی او گذاشتند. درگذشت توران میرهادی در پی سکته مغزی در شهریور ۱۳۹۵ ه.ش در بیمارستان بستری شد. وی در ۱۸ آبانماه ۱۳۹۵ ه.ش در سن ۸۹ سالگی، درگذشت.مراسم خاکسپاری او صبح جمعه ۲۱ آبان ۱۳۹۵ ه.ش با حضور جمع پرشماری از اهالی فرهنگ و هنر در باغ خانه هنرمندان ایران برگزار شد. سپس پیکر او به امامزاده عبدالله (شهرری) منتقل شد تا در کنار پسرش، که سالها پیش در جریان سیل جان خود را از دست داد به خاک سپرده شود. سمت و فعالیت ها فعالیت های علمی تحصیلات توران در سال ۱۳۱۱ ه.ش آموزش بیرون از خانه را آغاز کرد. نخست برای شش ماه به مدرسه آلیانس تهران در خیابان ژاله تهران رفت. پس از آن با تصمیم مادر که آموزش با سه زبان آلمانی در خانه و زبان فارسی و زبان فرانسوی در دبستان را برای او سخت میپنداشت، به دبستان آذر در سرچشمه تهران منتقل شد و سالهای ابتدایی را در این دبستان به پایان برد. پس از آن در سال ۱۳۱۷ ه.ش به دبیرستان نوربخش در خیابان قوامالسلطنه (خیابان سی تیر کنونی) رفت و تا سال ۱۳۲۴ ه.ش در این دبیرستان آموزش متوسطه دید. با پایان دبیرستان در همین سال در رشته علوم طبیعی (زیستشناسی) دانشگاه تهران پذیرفته شد. در همین دوره او نخست با جبار باغچهبان که طرح سوادآموزی بزرگسالان را پیش میبرد، آشنا شد. حضور در کنار جبار باغچهبان به او اهمیت آموزش سواد پایه را یادآوری کرد. در کنار این کار او به عنوان دانشجوی آزاد به کلاسهای درس محمدباقر هوشیار در دانشکده ادبیات میرفت که علوم پرورشی و اصول آموزش و پرورش درس میداد. تجربههایی که او از این دو استاد به دست آورد او را مصمم کرد که رشته مورد علاقهاش را دنبال کند. به این سبب از تحصیل در رشته علوم طبیعی انصراف داد و تصمیم گرفت برای آموزش در زمینه علوم پرورشی و روانشناسی به اروپا برود. نخست قصد رفتن به سوئد را داشت، اما در نهایت در پاییز ۱۳۲۵ ه.ش وارد پاریس شد. در این هنگام یک سال از پایان جنگ جهانی دوم گذشته بود و اروپا ویرانهای با داغ جنگ و گرسنگی بود. اِراده توران برای آموختن سبب شد که این دشواریها مانعی در راه هدف او نشود. خود را با وضعیت ناگوار پس از جنگ در اروپا سازگار کرد. با جیره خوراک روزانه زندگی میکرد و حتی در پروژههای بازسازی بخشهای گوناگون اروپا که با همیاری دانشجویان اجرا میشد مشارکت میکرد. با این هدف یک بار به بوسنی و هرزگوین و یک بار به کوههای تاترا در چکسلواکی رفت و در بازسازی راهآهن آن مناطق شرکت کرد. این سفرها و دیدن چهره اروپا پس از این جنگ ویرانگر چنان تأثیر عمیقی بر او گذاشت که از همان هنگام به نقش آموزش و پرورش در پاسداری از ارزشهای انسانی یا ویران کردن آن پی برد. در این دوره او نخست رشته روانشناسی تربیتی را در دانشگاه سوربن به پایان رساند و پس از آن رشته آموزش پیشدبستانی را در کالج سوونیه ادامه داد. او در این دوره در کلاسهای درس هنری والون و ژان پیاژه دو روانشناس پُرآوازه در حوزه معرفتشناسی کودک حضور یافت. موضوع نظریههای رشد هنری والون و ژان پیاژه در این دوره حتی در اروپا تازه بودند و میرهادی فرصت کرد که این دیدگاهها را بیاموزد و در ایران به کار ببندد. در همین دوره بود که او در جریان آموزشهای خود با آموزشگران بزرگ اروپا و ایالات متحده آمریکا همچون فردریک فریبل، یوهان هانریش پستالوزی، اوید دکرولی، جان دیویی، سلستین فرنه و ماریا مونتهسوری آشنا شد. در میان این استادان او بیش از دیگران به روش و رویکرد اوید دکرولی پزشک و آموزشگر بلژیکی گرایش نشان میداد. همچنین در شیوه اداره مدرسه وابسته به نظریههای سلستین فرنه بود. توران میرهادی در زمستان ۱۳۳۰ ه.ش به ایران بازگشت. در آن هنگام ایران درگیر کشمکش نیروهای سیاسی و کشورهای قدرتمند جهانی بود و زمینه اجتماعی-سیاسی برای فعالیتهای فرهنگی مناسب نبود. نخستین کار او در این دوره حضور در کودکستان بهار و انتقال دانش و تجربههایی بود که در اروپا آموخته بود. پس از چندی نیز در دبیرستان نوربخش که زمانی در آن درس خوانده بود، به کار آموزش زبان فرانسه پرداخت. اما اینها او را خرسند نمیکردند. در این سالها او مانند بسیاری از جوانان روشنفکر ایرانی که شیفته و نگران سرنوشت ایران بودند خود را درگیر جنبش ملی شدن نفت و پیامدهای آن کرده بود. در سال ۱۳۳۱ ه.ش این فعالیتها او را با جوانی به نام سرگرد جعفر وکیلی که از افسران روشنفکر زمانه خود بود آشنا کرد. این آشنایی به ازدواج کشید، اما پس از کودتای سال ۱۳۳۲ ه.ش این افسر جوان اعدام شد. توران از او دارای فرزندی به نام پیروز بود. فعالیت های فرهنگی فعالیت متمرکز میرهادی در عرصه آموزش و پرورش از سال ۱۳۳۴ ه.ش با پایهگذاری کودکستان فرهاد آغاز شد. پدر و مادرش پشتیبانهای بزرگ او در این کار بودند. پدر محل کودکستان را که خانهای خالی بود در اختیار او گذاشت و افزارهای آموزشی مانند نیمکت و غیره را برای او ساخت و مادر با گرفتن پروانه کودکستان به یاری او شتافت. محل این کودکستان ابتدا در خیابان ژاله تهران قرار داشت. طولی نکشید که روش کار میرهادی با استقبال والدین ایرانی روبرو شد و او توانست از سال ۱۳۳۶ ه.ش دبستان فرهاد را در کنار کودکستان پایه بگذارد. از این دوره به بعد همسر دومش محسن خمارلو همکار و همراه همیشگی او در اداره کودکستان و دبستان شد. مدرسه راهنمایی فرهاد نیز از سال ۱۳۵۰ ه.شکارش را آغاز کرد. از سال ۱۳۵۶ ه.ش این مجتمع که بیش از ۱۲۰۰ دانشآموز داشت در ساختمانی بزرگ در خیابان سهروردی نزدیک سیدخندان به کار ادامه داد. در بیشتر سالهای دهه ۴۰ و ۵۰ مدرسه فرهاد به واحد تجربی تعلیمات عمومی تبدیل شد و پیشرفتهترین دیدگاههای درون آموزش و پرورش ایران نخست در این مجتمع بررسی و تجربه و در صورت کسب اعتبار در نظام آموزش و پرورش جاری میشد. مدرسه فرهاد از همان آغاز به صورت مختلط اداره میشد توران میرهادی دلیل گرایش خود به ادبیات کودکان را علاقهای میداند که در کودکی و در خانواده پیدا کرد. دو کتاب به زبان آلمانی به نام فیدل استارماتس و مایا دختر گریزان از کندو داستانهایی هستند که برای یک عمر روی او تأثیر گذاشتند. داستان اول که سرگذشت پسری در جنگ جهانی اول است در او روحیه صلحجویی و ضد جنگ و داستان دوم انگیزههای کار برای جامعه را پدیدآورد. در کنار اینها خدمتکاران خانه برای او افسانهها و ترانههای عامیانه میگفتند که همواره منبع لذت و آگاهی او بودند. میرهادی خود براین باور است که گروهی که به همراه او ادبیات کودکان را در ایران گسترش دادند، همگی در خانوادههایی رشد کردند که در آنها کتابهایی برای کودکان وجود داشت. پس از آن توران میرهادی ادبیات کودکان را هنگامی از جنبه علمی و اجتماعی شناخت که در فرانسه بود. در این کشور و در چارچوب نظام آموزشی به نقش بدون جانشین ادبیات و هنر کودکان در رشد اجتماعی و فرهنگی کودکان پی برد و پس از آن هنگامی که به ایران برگشت، این تجربهها را در قالب گفتگوهایی با دوست دوران نوجوانی خود لیلی ایمن در میان گذاشت. پس از آن از سال ۱۳۳۲ ه.ش این دو در کنار آذر رهنما (که مجله سپیده فردا را منتشر میکرد) در سال ۱۳۳۵ ه.ش نخستین نمایشگاه کتاب کودک را در دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران برگزار کردند. این نمایشگاه از آن جهت اهمیت دارد که موضوع کمبود کتاب کودک و کتابخانههای ویژه کودکان را به جامعه فرهنگی آن روزگار یادآوری کرد. پس از این کار بود که جنبشی در گسترش ادبیات کودکان راه افتاد که تا زمان پایهگذاری شورای کتاب کودک در سال ۱۳۴۱ ه.ش بهطور غیررسمی و پراکنده ادامه یافت. توران در سال 1334 ه.ش به یاد برادر درگذشتهاش، مدرسه فرهاد را با کمک پدر و مادرش تاسیس کرد. این مدرسه در ابتدا دو کلاس داشت. بعد از کودکستان فرهاد، دبستان و راهنمایی فرهاد را هم تاسیس کرد. در دهه 40 و 50 مدرسه فرهاد تبدیل شد به واحد تجربی تعلیمات عمومی و پیشرفتهترین دیدگاههای آموزش و پرورش ایران اول از همه در مدرسه فرهاد بررسی و تجربه میشد. این مدرسه تا سال 1358 ه.ش فعالیت کرد. شکل سازمانی مدرسه فرهاد با تمام مدرسههای آن زمان متفاوت بود. مدرسهها حتی امروز هم به شکل هرمی هستند. مدیر مدرسه در راس هرم قرار دارد و بعد از آن معلمها و مربیان و اولیا و در آخر دانشآموزان قرار دارند. در این روش مدیر مدرسه درباره روش اداره مدرسه و تدریس معلمها و به طور کلی همه چیز تصمیم نهایی را میگیرد. در مدرسه فرهاد این هرم وارونه بود. یعنی مدیر و رییس مدرسه در پایین هرم قرار داشتند و این بچهها بودند که درباره اداره مدرسه تصمیمگیری میکردند. دانشآموزان هر مقطع تحصیلی نمایندگانی داشتند و کار قانونگذاری و اداره مدرسه را بر عهده میگرفتند. این نمایندهها در طول دوره تحصیلی تغییر میکردند تا همه بچهها در اداره مدرسه سهیم باشند. نمایندهها تصمیم میگرفتند بچهها چه تکالیفی انجام دهند تا باعث پیشرفتشان شود. نمایندهها برنامههای گردش علمی را برنامهریزی میکردند و بعد از هر گردش تمام بچهها یک کتاب درباره آن سفر مینوشتند. مشارکت دانشآموزان در این مدرسه اولویت اول بود و بچهها خودشان قانونگذار بودند. مثلا یکی از قوانینی که وضع کرده بودند این بود که هیچ معلمی حق نداشت دانشآموزی را از کلاس بیرون کند یا او را تنبیه کند. نمره ملاک قبولی نبود و اگر دانشآموزی در یکی از درسها ضعیف بود، وظیفه نمایندگان و سایر دانشآموزان بود که به او کمک کنند تا به همراه سایرین پیشرفت کند. شاگر اول و آخری وجود نداشت. چون در این صورت فقط یک نفر اول میشد و باقی دانشآموزان کلاس شکست میخورند و این احساس شکست زندگی آنها را خراب میکرد و حس کمبود به آنها میداد. مدرسه فرهاد تنها فعالیت توران میرهادی نبود. او در کلاسهای تربیت مربی کودک در شهرهای رشت و تهران و مشهد و تبریز درس میداد. او همچنین با نام مستعار افسانه پیروز در مجلات مختلف مقاله مینوشت. نام افسانه را هم به این دلیل انتخاب کرده بود چون معتقد بود زنان ایران افسانهها و داستانهای زیادی برای گفتن دارند. راه اندازی شورای کتاب کودک در ایران به معنای رسمیت یافتن نهاد ادبیات کودکان در ایران است. از هنگام پایهگذاری این نهاد تاکنون که بیش از پنجاه از این رخداد میگذرد، توران میرهادی نقش برجستهای را در هدایت و راهبری ادبیات کودکان ایران در عرصه ملی و بینالمللی داشتهاست. تسلط او به زبانهای آلمانی، فرانسه و انگلیسی او را فراتر از مرزهای ملی بردهاست و همواره از او چهرهای فرامرزی ساختهاست. توران میرهادی در سالهای۱۹۷۶، ۱۹۷۸، ۱۹۸۶ و ۱۹۸۸ میلادی در کنگرههای بینالمللی ادبیات کودکان و هیئت داوری جایزه هانس کریستیان آندرسن مشارکت داشتهاست. ایده فرهنگنامه کودکان و نوجوانان به دومین سمینار ملی ادبیات کودکان که در سال ۱۳۴۶ه.ش در باشگاه معلمان برگزار شد بازمیگردد.در این سمینار کسانی چون ایرج افشار، فریدون بدرهای، اسماعیل سعادت و توران میرهادی شرکت داشتند. همگی شرکتکنندگان در این سمینار، بر تدوین و تألیف فرهنگنامهای بومی که نیازهای کودکان و نوجوانان ایرانی را برآورده سازد، تأکید کردند. توران میرهادی این ایده را همواره در ذهن داشت تا این که در سال ۱۳۵۸ ه.ش حرکت اجرایی برای تألیف و تدوین این اثر ملی با کمکهای مالی محسن خمارلو آغاز شد. از آن پس تا سال ۱۳۹۳ هدایت گروه تألیف و تدوین این اثر با توران میرهادی بوده است و در کنار خود کسانی مانند نوشآفرین انصاری، ایرج جهانشاهی، هوشنگ شریفزاده، محمود محمودی، اسماعیل سعادت، و ایران گرگین را داشتهاست. جوایز و افتخارات در سال ۱۳۹۶ ه.ش و در تالار وحدت تهران، به یادبود او اجرایی با نام «ادای دین به توران خانم» بر صحنه رفت که پردیس خسروی کارگردانی و طراحی حرکت آن را بر عهده داشت در سال ۱۳۹۷ ه.ش مستندی به نام "توران خانم" در شرح زندگی توران میرهادی تولید و پخش شده است. در سال ۱۴۰۰ ه.ش با تصویب شورای شهر، خیابانی در شهر تهران به نام "استاد توران میرهادی" نامگذاری شد. آثار کتاب فارسی اول. مولفان ثمینه باغچهبان، جهانگیر شمسآوری؛ همکاران تورانمیرهادی، یحیی فیوضات؛ نقاشی از محمد زمان زمانی، پرویز کلانتری، نورالدین زرینکلک؛ خطاطی از سیفالله یزدانی. تهران: فرانکلین، وزارت آموزش و پرورش، سپاه دانش، ۱۳۴۲ ،۱۳۴۴. تعلیمات اجتماعی تاریخ، جغرافی و تعلیمات دینی چهارم دبستان. توران میرهادی، با همکاری لیلی آهی (ایمن)، ثمین باغچهبان (پیرنظر)، علیاصغر مهاجر. تهران: وزارت فرهنگ، ۱۳۴۳. تعلیمات اجتماعی سوم دبستان. توران میرهادی. تهران: سازمان کتابهای درسی ایران، وزارت آموزش و پرورش، ۱۳۴۷. فهرست کتابهای مناسب برای کودکان و نوجوانان. [تهران]: شورای کتاب کودک، ۱۳۴۷. راهنمای تدریس کتاب تعلیمات اجتماعی سوم دبستان. [تهران]: سازمان کتابهای درسی ایران، وزارت آموزش و پرورش، ۱۳۵۲. تعلیمات اجتماعی و چهارم برای کلاس چهارم دبستان. توران میرهادی، با همکاری لیلی آهی (ایمن)، ثمین باغچهبان (پیرنظر)، علی اصغر مهاجر. تهران: وزارت آموزش و پرورش، [بی نا]. دو گفتار: کتابخانه آموزشگاهی و نقش آن در ایجاد عادت به مطالعه. توران خمارلو (میرهادی). [بی جا: بی نا]، ۱۳۵۷. گذری در ادبیات کودکان. تالیف لیلی ایمن (آهی)، توران خمارلو (میرهادی)، مهدخت دولتآبادی. -- تهران: شورای کتاب کودک، ۱۳۵۷. جستجو در راهها و روشهای تربیت. توران میرهادی (خمارلو). تهران: آتلیه، ۱۳۶۲. فرهنگنامه کودکان و نوجوانان. پدیدآورنده شورای کتاب کودک؛ زیرنظر تورانمیرهادی (خمارلو)، ایرج جهانشاهی. تهران: شرکت تهیه و نشرفرهنگنامه کودکان و نوجوانان، ۱۳۷۱ -. کتاب کار مربی کودک: برنامه کار سالانه مربی در مهد کودک وکودکستان. نوشته توران خمارلو (میرهادی). تهران: نشر آگه، ۱۳۷۰. آن که رفت، آن که آمد. تورانمیرهادی (خمارلو)؛ نقاشی از مهرنوش معصومیان. تهران: فاطمی (واژه)، ۱۳۷۷. مادر و خاطرات پنجاه سال زندگی در ایران. توران میرهادی و سیمین ضرابی. تهران: نشر قطره، ۱۳۸۳. توران میرهادی. توران میرهادی. تهران: دیبایه، ۱۳۸۶. منبع: راسخون
شناسنامه 26 خرداد سال 1306 ه.ش تولد 18 آبان سال 1395 ه.ش درگذشت سکته مغزی علت درگذشت امامزاده عبدالله (شهرری) آرامگاه ایرانی ملیت اسلام دین شیعه مذهب روانشناسی تربیتی - آموزش پیش از دبستان و ابتدایی تحصیلات سوربن و سوینه فرانسه دانشگاه استاد ادبیات کودکان، نویسنده و متخصص آموزش و پرورش زمینه فعالیت از سال 1311 ه.ش سال های فعالیت چندین تألیف آثار مهم جعفر وکیلی، محسن خمارلو همسر پیروز، کاوه، دلاور، پندار فرزندان پدر: سید فضلالله – مادر: گرِتا دیتریش والدین زندگی نامه تولد توران میرهادی، در ۲۶ خرداد ۱۳۰۶ ه.ش در تهران از پدری ایرانی به نام «سید فضلالله» که ریشه و تبار تفرشی داشت و مادری آلمانی به نام «گرِتا دیتریش» به دنیا آمد. توران چهارمین فرزند این خانواده بود که روی هم پنج فرزند دختر و پسر داشتند. یکی از خواهران توران، ایراندخت میرهادی، پزشک سرشناس ایرانی است. پدر آنها که دانشآموخته مهندسی مکانیک ماشینآلات و راه و ساختمان از آلمان بود، یکی از فنسالارهای برجسته ایران در دوره رضاشاه بهشمار میرفت. او در پروژه ساختمان و راهاندازی راهآهن سراسری ایران مورد اعتماد رضاشاه بود. مادرش گرِتا که دانشآموخته آموزش هنر از دانشگاه لودویگ ماکسیمیلیان مونیخ بود، نقاشی و مجسمهسازی میکرد. گرِتا پس از مدتی زندگی در ایران، افزون بر خانهداری در هنرستان کمالالملک به کار پرداخت و به هنرجویان، مبانی هنر و مجسمهسازی آموزش میداد. توران میرهادی از هنگام کودکی با دو فرهنگ آلمانی و فرهنگ ایرانی زیست و بزرگ شد. خانواده توران میرهادی نقش بسیار برجسته ای در زندگی او گذاشتند. درگذشت توران میرهادی در پی سکته مغزی در شهریور ۱۳۹۵ ه.ش در بیمارستان بستری شد. وی در ۱۸ آبانماه ۱۳۹۵ ه.ش در سن ۸۹ سالگی، درگذشت.مراسم خاکسپاری او صبح جمعه ۲۱ آبان ۱۳۹۵ ه.ش با حضور جمع پرشماری از اهالی فرهنگ و هنر در باغ خانه هنرمندان ایران برگزار شد. سپس پیکر او به امامزاده عبدالله (شهرری) منتقل شد تا در کنار پسرش، که سالها پیش در جریان سیل جان خود را از دست داد به خاک سپرده شود. سمت و فعالیت ها فعالیت های علمی تحصیلات توران در سال ۱۳۱۱ ه.ش آموزش بیرون از خانه را آغاز کرد. نخست برای شش ماه به مدرسه آلیانس تهران در خیابان ژاله تهران رفت. پس از آن با تصمیم مادر که آموزش با سه زبان آلمانی در خانه و زبان فارسی و زبان فرانسوی در دبستان را برای او سخت میپنداشت، به دبستان آذر در سرچشمه تهران منتقل شد و سالهای ابتدایی را در این دبستان به پایان برد. پس از آن در سال ۱۳۱۷ ه.ش به دبیرستان نوربخش در خیابان قوامالسلطنه (خیابان سی تیر کنونی) رفت و تا سال ۱۳۲۴ ه.ش در این دبیرستان آموزش متوسطه دید. با پایان دبیرستان در همین سال در رشته علوم طبیعی (زیستشناسی) دانشگاه تهران پذیرفته شد. در همین دوره او نخست با جبار باغچهبان که طرح سوادآموزی بزرگسالان را پیش میبرد، آشنا شد. حضور در کنار جبار باغچهبان به او اهمیت آموزش سواد پایه را یادآوری کرد. در کنار این کار او به عنوان دانشجوی آزاد به کلاسهای درس محمدباقر هوشیار در دانشکده ادبیات میرفت که علوم پرورشی و اصول آموزش و پرورش درس میداد. تجربههایی که او از این دو استاد به دست آورد او را مصمم کرد که رشته مورد علاقهاش را دنبال کند. به این سبب از تحصیل در رشته علوم طبیعی انصراف داد و تصمیم گرفت برای آموزش در زمینه علوم پرورشی و روانشناسی به اروپا برود. نخست قصد رفتن به سوئد را داشت، اما در نهایت در پاییز ۱۳۲۵ ه.ش وارد پاریس شد. در این هنگام یک سال از پایان جنگ جهانی دوم گذشته بود و اروپا ویرانهای با داغ جنگ و گرسنگی بود. اِراده توران برای آموختن سبب شد که این دشواریها مانعی در راه هدف او نشود. خود را با وضعیت ناگوار پس از جنگ در اروپا سازگار کرد. با جیره خوراک روزانه زندگی میکرد و حتی در پروژههای بازسازی بخشهای گوناگون اروپا که با همیاری دانشجویان اجرا میشد مشارکت میکرد. با این هدف یک بار به بوسنی و هرزگوین و یک بار به کوههای تاترا در چکسلواکی رفت و در بازسازی راهآهن آن مناطق شرکت کرد. این سفرها و دیدن چهره اروپا پس از این جنگ ویرانگر چنان تأثیر عمیقی بر او گذاشت که از همان هنگام به نقش آموزش و پرورش در پاسداری از ارزشهای انسانی یا ویران کردن آن پی برد. در این دوره او نخست رشته روانشناسی تربیتی را در دانشگاه سوربن به پایان رساند و پس از آن رشته آموزش پیشدبستانی را در کالج سوونیه ادامه داد. او در این دوره در کلاسهای درس هنری والون و ژان پیاژه دو روانشناس پُرآوازه در حوزه معرفتشناسی کودک حضور یافت. موضوع نظریههای رشد هنری والون و ژان پیاژه در این دوره حتی در اروپا تازه بودند و میرهادی فرصت کرد که این دیدگاهها را بیاموزد و در ایران به کار ببندد. در همین دوره بود که او در جریان آموزشهای خود با آموزشگران بزرگ اروپا و ایالات متحده آمریکا همچون فردریک فریبل، یوهان هانریش پستالوزی، اوید دکرولی، جان دیویی، سلستین فرنه و ماریا مونتهسوری آشنا شد. در میان این استادان او بیش از دیگران به روش و رویکرد اوید دکرولی پزشک و آموزشگر بلژیکی گرایش نشان میداد. همچنین در شیوه اداره مدرسه وابسته به نظریههای سلستین فرنه بود. توران میرهادی در زمستان ۱۳۳۰ ه.ش به ایران بازگشت. در آن هنگام ایران درگیر کشمکش نیروهای سیاسی و کشورهای قدرتمند جهانی بود و زمینه اجتماعی-سیاسی برای فعالیتهای فرهنگی مناسب نبود. نخستین کار او در این دوره حضور در کودکستان بهار و انتقال دانش و تجربههایی بود که در اروپا آموخته بود. پس از چندی نیز در دبیرستان نوربخش که زمانی در آن درس خوانده بود، به کار آموزش زبان فرانسه پرداخت. اما اینها او را خرسند نمیکردند. در این سالها او مانند بسیاری از جوانان روشنفکر ایرانی که شیفته و نگران سرنوشت ایران بودند خود را درگیر جنبش ملی شدن نفت و پیامدهای آن کرده بود. در سال ۱۳۳۱ ه.ش این فعالیتها او را با جوانی به نام سرگرد جعفر وکیلی که از افسران روشنفکر زمانه خود بود آشنا کرد. این آشنایی به ازدواج کشید، اما پس از کودتای سال ۱۳۳۲ ه.ش این افسر جوان اعدام شد. توران از او دارای فرزندی به نام پیروز بود. فعالیت های فرهنگی فعالیت متمرکز میرهادی در عرصه آموزش و پرورش از سال ۱۳۳۴ ه.ش با پایهگذاری کودکستان فرهاد آغاز شد. پدر و مادرش پشتیبانهای بزرگ او در این کار بودند. پدر محل کودکستان را که خانهای خالی بود در اختیار او گذاشت و افزارهای آموزشی مانند نیمکت و غیره را برای او ساخت و مادر با گرفتن پروانه کودکستان به یاری او شتافت. محل این کودکستان ابتدا در خیابان ژاله تهران قرار داشت. طولی نکشید که روش کار میرهادی با استقبال والدین ایرانی روبرو شد و او توانست از سال ۱۳۳۶ ه.ش دبستان فرهاد را در کنار کودکستان پایه بگذارد. از این دوره به بعد همسر دومش محسن خمارلو همکار و همراه همیشگی او در اداره کودکستان و دبستان شد. مدرسه راهنمایی فرهاد نیز از سال ۱۳۵۰ ه.شکارش را آغاز کرد. از سال ۱۳۵۶ ه.ش این مجتمع که بیش از ۱۲۰۰ دانشآموز داشت در ساختمانی بزرگ در خیابان سهروردی نزدیک سیدخندان به کار ادامه داد. در بیشتر سالهای دهه ۴۰ و ۵۰ مدرسه فرهاد به واحد تجربی تعلیمات عمومی تبدیل شد و پیشرفتهترین دیدگاههای درون آموزش و پرورش ایران نخست در این مجتمع بررسی و تجربه و در صورت کسب اعتبار در نظام آموزش و پرورش جاری میشد. مدرسه فرهاد از همان آغاز به صورت مختلط اداره میشد توران میرهادی دلیل گرایش خود به ادبیات کودکان را علاقهای میداند که در کودکی و در خانواده پیدا کرد. دو کتاب به زبان آلمانی به نام فیدل استارماتس و مایا دختر گریزان از کندو داستانهایی هستند که برای یک عمر روی او تأثیر گذاشتند. داستان اول که سرگذشت پسری در جنگ جهانی اول است در او روحیه صلحجویی و ضد جنگ و داستان دوم انگیزههای کار برای جامعه را پدیدآورد. در کنار اینها خدمتکاران خانه برای او افسانهها و ترانههای عامیانه میگفتند که همواره منبع لذت و آگاهی او بودند. میرهادی خود براین باور است که گروهی که به همراه او ادبیات کودکان را در ایران گسترش دادند، همگی در خانوادههایی رشد کردند که در آنها کتابهایی برای کودکان وجود داشت. پس از آن توران میرهادی ادبیات کودکان را هنگامی از جنبه علمی و اجتماعی شناخت که در فرانسه بود. در این کشور و در چارچوب نظام آموزشی به نقش بدون جانشین ادبیات و هنر کودکان در رشد اجتماعی و فرهنگی کودکان پی برد و پس از آن هنگامی که به ایران برگشت، این تجربهها را در قالب گفتگوهایی با دوست دوران نوجوانی خود لیلی ایمن در میان گذاشت. پس از آن از سال ۱۳۳۲ ه.ش این دو در کنار آذر رهنما (که مجله سپیده فردا را منتشر میکرد) در سال ۱۳۳۵ ه.ش نخستین نمایشگاه کتاب کودک را در دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران برگزار کردند. این نمایشگاه از آن جهت اهمیت دارد که موضوع کمبود کتاب کودک و کتابخانههای ویژه کودکان را به جامعه فرهنگی آن روزگار یادآوری کرد. پس از این کار بود که جنبشی در گسترش ادبیات کودکان راه افتاد که تا زمان پایهگذاری شورای کتاب کودک در سال ۱۳۴۱ ه.ش بهطور غیررسمی و پراکنده ادامه یافت. توران در سال 1334 ه.ش به یاد برادر درگذشتهاش، مدرسه فرهاد را با کمک پدر و مادرش تاسیس کرد. این مدرسه در ابتدا دو کلاس داشت. بعد از کودکستان فرهاد، دبستان و راهنمایی فرهاد را هم تاسیس کرد. در دهه 40 و 50 مدرسه فرهاد تبدیل شد به واحد تجربی تعلیمات عمومی و پیشرفتهترین دیدگاههای آموزش و پرورش ایران اول از همه در مدرسه فرهاد بررسی و تجربه میشد. این مدرسه تا سال 1358 ه.ش فعالیت کرد. شکل سازمانی مدرسه فرهاد با تمام مدرسههای آن زمان متفاوت بود. مدرسهها حتی امروز هم به شکل هرمی هستند. مدیر مدرسه در راس هرم قرار دارد و بعد از آن معلمها و مربیان و اولیا و در آخر دانشآموزان قرار دارند. در این روش مدیر مدرسه درباره روش اداره مدرسه و تدریس معلمها و به طور کلی همه چیز تصمیم نهایی را میگیرد. در مدرسه فرهاد این هرم وارونه بود. یعنی مدیر و رییس مدرسه در پایین هرم قرار داشتند و این بچهها بودند که درباره اداره مدرسه تصمیمگیری میکردند. دانشآموزان هر مقطع تحصیلی نمایندگانی داشتند و کار قانونگذاری و اداره مدرسه را بر عهده میگرفتند. این نمایندهها در طول دوره تحصیلی تغییر میکردند تا همه بچهها در اداره مدرسه سهیم باشند. نمایندهها تصمیم میگرفتند بچهها چه تکالیفی انجام دهند تا باعث پیشرفتشان شود. نمایندهها برنامههای گردش علمی را برنامهریزی میکردند و بعد از هر گردش تمام بچهها یک کتاب درباره آن سفر مینوشتند. مشارکت دانشآموزان در این مدرسه اولویت اول بود و بچهها خودشان قانونگذار بودند. مثلا یکی از قوانینی که وضع کرده بودند این بود که هیچ معلمی حق نداشت دانشآموزی را از کلاس بیرون کند یا او را تنبیه کند. نمره ملاک قبولی نبود و اگر دانشآموزی در یکی از درسها ضعیف بود، وظیفه نمایندگان و سایر دانشآموزان بود که به او کمک کنند تا به همراه سایرین پیشرفت کند. شاگر اول و آخری وجود نداشت. چون در این صورت فقط یک نفر اول میشد و باقی دانشآموزان کلاس شکست میخورند و این احساس شکست زندگی آنها را خراب میکرد و حس کمبود به آنها میداد. مدرسه فرهاد تنها فعالیت توران میرهادی نبود. او در کلاسهای تربیت مربی کودک در شهرهای رشت و تهران و مشهد و تبریز درس میداد. او همچنین با نام مستعار افسانه پیروز در مجلات مختلف مقاله مینوشت. نام افسانه را هم به این دلیل انتخاب کرده بود چون معتقد بود زنان ایران افسانهها و داستانهای زیادی برای گفتن دارند. راه اندازی شورای کتاب کودک در ایران به معنای رسمیت یافتن نهاد ادبیات کودکان در ایران است. از هنگام پایهگذاری این نهاد تاکنون که بیش از پنجاه از این رخداد میگذرد، توران میرهادی نقش برجستهای را در هدایت و راهبری ادبیات کودکان ایران در عرصه ملی و بینالمللی داشتهاست. تسلط او به زبانهای آلمانی، فرانسه و انگلیسی او را فراتر از مرزهای ملی بردهاست و همواره از او چهرهای فرامرزی ساختهاست. توران میرهادی در سالهای۱۹۷۶، ۱۹۷۸، ۱۹۸۶ و ۱۹۸۸ میلادی در کنگرههای بینالمللی ادبیات کودکان و هیئت داوری جایزه هانس کریستیان آندرسن مشارکت داشتهاست. ایده فرهنگنامه کودکان و نوجوانان به دومین سمینار ملی ادبیات کودکان که در سال ۱۳۴۶ه.ش در باشگاه معلمان برگزار شد بازمیگردد.در این سمینار کسانی چون ایرج افشار، فریدون بدرهای، اسماعیل سعادت و توران میرهادی شرکت داشتند. همگی شرکتکنندگان در این سمینار، بر تدوین و تألیف فرهنگنامهای بومی که نیازهای کودکان و نوجوانان ایرانی را برآورده سازد، تأکید کردند. توران میرهادی این ایده را همواره در ذهن داشت تا این که در سال ۱۳۵۸ ه.ش حرکت اجرایی برای تألیف و تدوین این اثر ملی با کمکهای مالی محسن خمارلو آغاز شد. از آن پس تا سال ۱۳۹۳ هدایت گروه تألیف و تدوین این اثر با توران میرهادی بوده است و در کنار خود کسانی مانند نوشآفرین انصاری، ایرج جهانشاهی، هوشنگ شریفزاده، محمود محمودی، اسماعیل سعادت، و ایران گرگین را داشتهاست. جوایز و افتخارات در سال ۱۳۹۶ ه.ش و در تالار وحدت تهران، به یادبود او اجرایی با نام «ادای دین به توران خانم» بر صحنه رفت که پردیس خسروی کارگردانی و طراحی حرکت آن را بر عهده داشت در سال ۱۳۹۷ ه.ش مستندی به نام "توران خانم" در شرح زندگی توران میرهادی تولید و پخش شده است. در سال ۱۴۰۰ ه.ش با تصویب شورای شهر، خیابانی در شهر تهران به نام "استاد توران میرهادی" نامگذاری شد. آثار کتاب فارسی اول. مولفان ثمینه باغچهبان، جهانگیر شمسآوری؛ همکاران تورانمیرهادی، یحیی فیوضات؛ نقاشی از محمد زمان زمانی، پرویز کلانتری، نورالدین زرینکلک؛ خطاطی از سیفالله یزدانی. تهران: فرانکلین، وزارت آموزش و پرورش، سپاه دانش، ۱۳۴۲ ،۱۳۴۴. تعلیمات اجتماعی تاریخ، جغرافی و تعلیمات دینی چهارم دبستان. توران میرهادی، با همکاری لیلی آهی (ایمن)، ثمین باغچهبان (پیرنظر)، علیاصغر مهاجر. تهران: وزارت فرهنگ، ۱۳۴۳. تعلیمات اجتماعی سوم دبستان. توران میرهادی. تهران: سازمان کتابهای درسی ایران، وزارت آموزش و پرورش، ۱۳۴۷. فهرست کتابهای مناسب برای کودکان و نوجوانان. [تهران]: شورای کتاب کودک، ۱۳۴۷. راهنمای تدریس کتاب تعلیمات اجتماعی سوم دبستان. [تهران]: سازمان کتابهای درسی ایران، وزارت آموزش و پرورش، ۱۳۵۲. تعلیمات اجتماعی و چهارم برای کلاس چهارم دبستان. توران میرهادی، با همکاری لیلی آهی (ایمن)، ثمین باغچهبان (پیرنظر)، علی اصغر مهاجر. تهران: وزارت آموزش و پرورش، [بی نا]. دو گفتار: کتابخانه آموزشگاهی و نقش آن در ایجاد عادت به مطالعه. توران خمارلو (میرهادی). [بی جا: بی نا]، ۱۳۵۷. گذری در ادبیات کودکان. تالیف لیلی ایمن (آهی)، توران خمارلو (میرهادی)، مهدخت دولتآبادی. -- تهران: شورای کتاب کودک، ۱۳۵۷. جستجو در راهها و روشهای تربیت. توران میرهادی (خمارلو). تهران: آتلیه، ۱۳۶۲. فرهنگنامه کودکان و نوجوانان. پدیدآورنده شورای کتاب کودک؛ زیرنظر تورانمیرهادی (خمارلو)، ایرج جهانشاهی. تهران: شرکت تهیه و نشرفرهنگنامه کودکان و نوجوانان، ۱۳۷۱ -. کتاب کار مربی کودک: برنامه کار سالانه مربی در مهد کودک وکودکستان. نوشته توران خمارلو (میرهادی). تهران: نشر آگه، ۱۳۷۰. آن که رفت، آن که آمد. تورانمیرهادی (خمارلو)؛ نقاشی از مهرنوش معصومیان. تهران: فاطمی (واژه)، ۱۳۷۷. مادر و خاطرات پنجاه سال زندگی در ایران. توران میرهادی و سیمین ضرابی. تهران: نشر قطره، ۱۳۸۳. توران میرهادی. توران میرهادی. تهران: دیبایه، ۱۳۸۶. منبع: راسخون