یکم: کمتر از ۲۴ساعت بعد از کارزار «من محجبهام و مخالف گشت ارشادم» به کارزار «مخالف حجاب اجباری هستیم» رسیدهاند. مطالبهای که توسط جمعی از اصلاحطلبان کلید خورد، با همراهی برخی زنان محجبه ادامه یافت و مورد استقبال براندازان، معاندان و دشمنان قسمخورده این کشور قرار گرفت. خب مهمترین سؤال این است: حالا که این کمپینها را داریم چرا مثلا کارزارهای «من با همجنسگرایی یا ازدواج سفید موافقم» راه نیفتد؟ چه فرقی دارد؟ اصلا بگویید من با دستگیری دزدان و قاتلان مخالفم، با پشت چراغقرمز در خیابان ایستادن مخالفم، با جداسازی زنان و مردان در سواحل مخالفم، با ممنوعیت فروش مشروبات الکلی و موادمخدر مخالفم. حقیقت امر این است که با همان منطقی که میتوان موافق قانون حجاب نبود، میتوان همه این قوانین و خطوط قرمز یک کشور اسلامی را به چالش کشید و از یک امر به ظاهر منطقی به بیقانونی و بینظمی رسید؛ که مکروه هر جامعهای، اعم از اسلامی و غیراسلامی است.
دوم: بگذارید ببینیم استدلال شرکتکنندگان کارزار اخیر چیست؟ میگویند گشت ارشاد کمکی به افزایش حجاب نکرده، درضمن هزینه هم داشته است. آیا استدلال درستی است؟ پاسخ این است که مگر مأموریت گشت ارشاد باحجاب کردن مردم است؟ پلیسی که شما را بهدلیل نبستن کمربند ایمنی جریمه میکند، مگر هدفش فرهنگسازی است؟ فرهنگسازی و رصد اجرای قانون،۲ امر متفاوت با کارگزارانی متفاوت است و نباید وظیفه این دو را از هم انتظار داشت. قانون، نیاز به ضمانت اجرایی دارد. در همه جای دنیا همینطور است. وقتی قانونی وضع میشود، تنبیه انضباطی هم برای نقضکنندگان قانون درنظر میگیرند. حجاب یک قانون است. مأموریت گشت ارشاد این است که محافظ این قانون باشد و از قانونشکنی جلوگیری کند. کمکاری دستگاههای فرهنگی برای تبیین فلسفه و فواید حجاب را نباید به پای گشت ارشاد نوشت که گفتهاند هر سخن جایی و هر نکته مکانی دارد...
سوم: میگویند مگر ضجه مادر مظلوم را ندیدی؟ بله، حتما باید خطا را دید. باید برخورد صورت گیرد. باید از مظلوم، دلجویی شود. عزم جمهوری اسلامی هم جبران خطاست. گشتارشاد معصوم نیست که اشتباه نکند. چقدر میتوان این خطا را تعمیم داد؟ میتوان از خطای یک فرد به خطای یک ساختار رسید؟ حتما این خطای گشت ارشاد قابل تعمیم نیست. چه باید کرد؟ باید جلوی خطا را گرفت. باید برای اصلاح خیز برداشت. مطالبه اصلاح گشت ارشاد میتواند مطالبه درستی باشد. حتی میتوان به جایگزین آن فکر کرد؛ البته اگر پیشنهاد مناسبی وجود داشته باشد. اما نمیتوان قانون را روی هوا رها کرد. نمیشود گفت من محجبهام، قانون حجاب را قبول دارم، اما موافق حذف گشتارشاد هستم. بعد از حذف، چه میشود؟ چهکسی جلوی قانونشکن را میگیرد؟ این حرف همانقدر منطق دارد که بگوییم من رانندهام، قوانین رانندگی را قبول دارم، اما مخالف اعمال جرایم رانندگی هستم. بعدش چه میشود؟ سنگ روی سنگ بند نمیشود.
چهارم: رهبری در جایی گفتهاند: «بعضی از زنانی که محجّب هستند، خیلی قدر حجاب را نمیدانند، اصلا از حکم حجاب و فلسفه حجاب و فواید حجاب اطلاعی ندارند...» این همان مشکلی است که امروز در کارزار جدید زنان محجبه، باعث خطای عدمتشخیص شده است. تشخیص نمیدهند که این کارزار در امتداد همان پازل طراحیشده دشمن است. اول از حذف گشتارشاد حرف میزنند، بعد بلافاصله کارزار مخالفت با قانون حجاب کلید میخورد. همان کسانی که سالهاست بهدنبال تحریم مردم ایران هستند خوب میدانند که اگر دیوار اول این دومینو فرو بریزد، دیوارهای بعدی مثل آب خوردن روی سر مردم آوار میشود. وقتی قانونی را در مسئلهای خاص زیرپا گذاشتیم، سادهانگاری است که فکر کنیم فقط یک قانون نقض شده است، بلکه یک راهی برای زیر پا گذاشتن باقی قوانین باز شده و این ادامه خواهد داشت. پس خطای عدمتشخیص محجبهها، بسیار خطرناکتر از نقص برخی از زنان در رعایت حجاب اسلامی است.
منبع: جهان نیوز