مرحوم آیت الله سید صادق روحانی در پرسش و پاسخی به موضوع مقام علمى حضرت زهرا (س) پرداخته است.
استفتاء: دوست دارم از جایگاه علمى حضرت فاطمه زهرا علیها السلام و وزن و اندازه دانش او آگاه گردم. من مى دانم که او سالار بانوان گیتى است و داراى همان جایگاه علمى است که به پدرش محمّد صلى الله علیه و آله ارزانى شد، امّا اینک در جستجوى روایتى هستم که بیانگر این مطلب باشد؛ زیرا من نمى دانم چرا آن حضرت با آنکه به برکت علم و دانش خود مى دانست که از «فدک» ارث نمى برد، آن را مطالبه کرد؟ اگر ممکن است این مطلب را با بیان روایتى مرقوم بفرمایید. و نیز بنویسید که چرا ابوبکر او را از حق خودش محروم ساخت؟
جواب: باسمه جلت اسمائه; در کتاب عیون المعجزات از جناب سلمان و از عمّار در حدیثى آمده است که: فاطمه علیها السلام امیرمؤمنان را ندا داد و گفت: «یا عَلى، أدن لِأحدّثک بِما کان وَ بِما هُوَ کائِن وَ بِما لَمْ یَکُن إلى یَوْم القیامَهِ حِیْنَ تَقومُ النّاس»؛ (1) على جان! نزدیک بیا تا از رخدادهاى گذشته و حال و آینده و آنچه تا روز رستاخیز رخ خواهد داد، به شما خبر دهم! و نیز در همین کتاب عیون المعجزات، ضمن حدیثى از خود آن حضرت آمده است که: «وَ أَنَا مِن ذلِکَ النّور أعْلمُ ما کان وَ ما یَکُون وَ ما لَمْ یَکُن إلى یَوم القیامَهِ حِیْنَ تَقومُ النّاس» (2) و من از همان فروغ محمّدى هستم، و رخدادهاى گذشته و حال و آینده و آنچه را تا روز رستاخیز رخ خواهد داد، مى دانم. این روایت را مرحوم صدوق در کتاب هاى خویش نظیر عیون و علل الشّرایع و معانى الْأخبار و… آورده است.
افزون بر آنچه آمد، روایاتى به این مضمون از پیشوایان معصوم علیهم السلام رسیده است که بر این حقیقت گواهى مى کند؛ نظیر این روایت که: پیشوایان اهل بیت علیهم السلام حجّت ها و برگزیدگان خدا بر آفریدگانش هستند و فاطمه، حجّت راستین و پُرشکوه خدا بر آنان. «أنَّ الْأئِمَّهَ حُجَجُ اللّهِ عَلى خَلْقِهِ وَ فاطمهُ حُجه اللّه عَلَیْهِم»؛ (3) و یا بسان این حدیث که مى فرماید: فاطمه پاره اى از وجود پیامبر است؛ از این رو خدا به خشنودى او خشنود و به خشم او خشمگین مى گردد. (4) روشن است که این ملازمت و هماهنگى خشنودى و خشم خدا با او، نیازمند علم و دانش به همه چیزهایى است که خداى را خشنود و یا خشمگین مى کند، و باز در شکوه دانش و خِرد و جایگاه والاى علمى فاطمه علیها السلام همین بس که چنین حجم عظیمى از دانش و معنویت از راه آموزش هاى عادى و شناخته شده به دست نخواهد آمد.
و اما موضوع خشم و آزردگى وجود گرانقدر زهرا علیها السلام، به دلیل غصب خلافت شرعى امیرمؤمنان بود، و جریان غصب فدک نیز در جهت تضعیف اقتصادى آن بزرگوار و در تنگنا قرادادن او دنبال شد، چرا که آن حضرت در آن شرایط بحران زا نخستین منتقد و بزرگترین مخالف جریان خلافت غاصب و زورمدار بود، و نیز مى دانیم که زهرا علیها السلام پس از آن که جریان سقیفه شأن نزول و داستان فرود آیه قُربى بر پیامبر و آنگاه فرا خواندن دخترش فاطمه و اعطاى فدک به او را انکار نمود، از راه ارث پدرى، آن را مطالبه نمود، چرا که موضوع دفاع از حق و باز پس گرفتن آن از غاصب و ظالم، نه تنها کارى شرعى و اخلاقى که گاه لازم و واجب است، همچنانکه بر غاصب نیز بازگرداندن حقوق دیگران واجب است.
——————————————————————-
1.بحار الْأنوار، ج43، ص8.
2.بحارالانوار، ج43، ص8.
3.از پیامبر آورده اند که در این مورد فرمود: انَّ اللّهَ جَعَلَ عَلِیّا وَ زَوْجَتَهُ وَ أبْنائَهُ حُجَجُ اللّه عِلى خَلقهِ وَ هُم أبْوابُ الْعِلْمِ فِى أُمَّتِى، مَن اهْتَدى بِهم هُدى إلى صَراطٍ مُسٌتَقیم. خداى فرزانه على و همتاى ارجمند او و فرزندانش را حجّت هاى خویش بر مردم برگزید؛ آنان دروازه هاى دانش در میان امّت من هستند؛ از این رو هر کس به آنان تمسّک جوید، به راه راست راه یافته است. عوالم العلوم/ ج 11/ ص 78.
و نیز از امیرمؤمنان است که خطاب به خود آن بانوى بزرگ فرمود: مَعاذَ اللّهِ! أَنْتِ أَعْلَمُ بِاللّهِ، وَ أَبَرُّ وَ أَتْقى وَ أَکْرَمُ وَ أَشَدُّ خَوْفا مِنَ اللّهِ مِنْ أَنْ أُوَبِّخَکِ بِمُخالِفَتِى! وَ قَدْ عَزَّ عَلَىّ مُفارِقَتُکِ وَ فَقْدُکِ. اِلّا أَنَّهُ أَمْرٌ لابُدَّ مِنْهُ. وَاللّهِ لَقَدْ جَدَّدْتِ عَلَىَّ مُصِیْبَهَ رَسُولِ اللّهِ، وَ قَدْ عَظُمَتْ وَفاتُکِ وَ فَقْدُکِ فَإِنّا لِللّهِ وَ إَنّا اِلیْهِ راجِعُونَ* پناه بر خدا! به خداى سوگند که تو داناتر و نیکوکارتر و پروا پیشه تر و گرامى تر و خداترس تر از آن هستى که من وجود گرانمایه ات را جز آنچه گفتى بنگرم و یا میان من و تو جایى براى ناسازگارى باشد و من به خاطر آن، تو را مورد نقد و سرزنش قرار بدهم؛ پناه بر خدا! فاطمه جان! جدایى تو بسى بر من گران است، امّا چه مى توان کرد؟ این قانون آفرینش است و از آن گریزى نیست. به خداى سوگند که با شهادت جان سوزت مصیبت سهمگین رحلت پیامبر را بر من تجدید مى کنى. حقیقت این است که فراق تو در این شرایط، از رحلت پیامبر نیز بر من سهمگین تر خواهد بود! بنابراین باید از این مصیبت فاجعه بار به خدا پناه برد که این مصیبتى است که از آن نمى توان آرامش دل یافت و سوگ بزرگى است که جایگزین نخواهد داشت. جلاء العیون شُبّر/ ج 1/ ص 217؛ بحار/ ج 43/ ص 187.
و نیز از امام باقر آورده اند که فرمود: لمّا ولدت فاطمه اوحى اللّه الى ملک فأنطق به لسان محمّد صلى الله علیه و آله فسمّاها فاطمه، ثمّ قال: انّى فطمتک بالعلم. بحارالانوار/ ج 43/ ص 65. هنگامى که فاطمه ولادت یافت، خدا به یکى از فرشتگان دستور داد که واژه مقدّس فاطمه را بر زبان محمّد صلى الله علیه و آله جارى سازد؛ آنگاه خدا به او پیام داد که: من دانش و معنویت را جانشین غذاى مادّى براى تو ساختم. آنگاه امام باقر فرمود: واللّه لقد فطمها اللّهُ بالعلم. به خداى سوگند که آفریدگارش او را از علم و دانش سرشار ساخت. بحار/ ج 43/ ص 13.
و نیز نظیر این روایت از امام عسکرى که فرمود: نَحْنُ حُجَجُ اللّهِ عَلى خَلْقِهِ وَ فاطمهُ حُجهٌ عَلیَنا. ما حجّت ها و برگزیدگان خدا بر آفریدگانش مى باشیم، و فاطمه، حجّت راستین و پُرشکوه خدا بر ما مى باشد. تفسیر أطیب البیان/ ج 13/ ص 236.
و نیز از امام زمان (عج) که مرقوم فرمود: وَ فِى إبْنَهِ رَسُولِ اللّهِ لِى أُسْوَهٌ حَسَنَهٌ. براى من، در وجود نازنین دخت والاى پیامبر خدا، سرمشق و الگویى نیکوست. بحارالانوار/ ج 53/ ص 180؛ غیبت طوسى/ ص 173.
4.از پیامبر آورده اند که در وصف فاطمه علیها السلام فرمود: «مَنْ عَرَفَ هذِهِ فَقَدْ عَرَفَها وَ مَنْ لَمْیَعْرِفْها، فَهِىَ بَضْعَهٌ مِنّى، هِىَ قَلْبِى وَ رُوحِى الَّتِى بَیْنَ جَنْبَىَّ، فَمَنْ آذاها فَقَدْ آذانِى؛» هر کس این بانوى سرفراز را مى شناسد که مى شناسد، و هر کس نمى شناسد بداند که او پاره وجود و روح من است؛ پس، هر که او را بیازارد مرا آزرده است. نورالْأبصار/ ص 49؛ الفصول المهمّه/ ص 150؛ نزهه المجالس/ ج 2/ ص 228.
و مى فرمود: «فَاطِمَهُ بَضْعَهٌ مِنِّى، فَمَنْ أَغْضَبَها فَقَدْ أَغْضَبَنى؛» فاطمه پاره وجود من است؛ پس، هر کس او را به خشم آورد مرا خشمگین ساخته است. خصائص نسایى/ ص 35؛ صحیح بخارى/ ج 5/ ص 21.