«الهی قربانت بروم»
نخستین نامه در فروردین ۱۳۱۲ از بیروت نوشته شده، که متن آن چنین است:
تصدقت شوم؛ الهی قربانت بروم، در این مدت که مبتلای به جدایی از آن نور چشم عزیز و قوّت قلبم گردیدم متذکر شما هستم و صورت زیبایت در آئینه قلبم منقوش است. عزیزم امیدوارم خداوند شما را بسلامت و خوش در پناه خودش حفظ کند. [حالِ] من با هر شدتی باشد میگذرد ولی بحمد الله تا کنون هر چه پیش آمد خوش بوده و الآن در شهر زیبای بیروت هستم؛ «۲» حقیقتاً جای شما خالی است فقط برای تماشای شهر و دریا خیلی منظره خوش دارد. صد حیف که محبوب عزیزم همراه نیست که این منظره عالی به دل بچسبد
در هر حال امشب شب دوم است که منتظر کشتی هستیم، از قرار معلوم و معروف یک کشتی فردا حرکت میکند ولی ماها که قدری دیر رسیدیم، باید منتظر کشتی دیگر باشیم. عجالتاً تکلیف معلوم نیست امید است خداوند به عزت اجداد طاهرینم که همه حجاج را موفق کند به اتمام عمل، از این حیث قدری نگران هستیم ولی از حیث مزاج بحمد الله به سلامت، بلکه مزاجم بحمد الله مستقیم تر و بهتر است. خیلی سفر خوبی است جای شما خیلی خیلی خالیست. دلم برای پسرت «۳» قدری تنگ شده است. امید است هر دو «۴» به سلامت و سعادت در تحت مراقبت آن عزیز و محافظت خدای متعال باشند اگر به آقا «۵»
و خانمها «۶» کاغذی نوشتید سلام مرا برسانید. من از قِبَل همه نایب الزیاره هستم
به خانم شمس آفاق «۷» سلام برسانید و به توسط ایشان به آقای دکتر «۸» سلام برسانید. به خاور سلطان و ربابه سلطان سلام برسانید
صفحه مقابل را به آقای شیخ عبد الحسین بگویید برسانند
ایام عمر و عزت مستدام. تصدقت، قربانت؛ روح الله
عکس جوف در حال دلتنگی از حرکت نکردن. «۹»
(۱) – ملقّب به قدس ایران، همسر امام خمینی.
(۲) – برای عزیمت با کشتی به عربستان برای انجام اعمال حج.
(۳) – آقای سید مصطفی خمینی که در آن زمان سه ساله بوده است.
(۴) – اشاره به آقا مصطفی و فرزند دیگرشان که در آن زمان هنوز به دنیا نیامده بود و چند روز پس از نگارش این نامه در زمانی که امام در سفر حج بودند، متولد گردید و او را «علی» نام گزاردند. وی در کودکی بر اثر بیماری درگذشت.
(۵) – آقای میرزا محمد ثقفی، پدر همسر امام خمینی.
(۶) – مادر و مادربزرگ همسر امام خمینی که در آن زمان در قید حیات بودهاند.
(۷) – شمس آفاق ثقفی، خواهر همسر امام خمینی.
(۸) – آقای دکتر علوی.
(۹) – اشاره به نبودن کشتی جهت عزیمت به جدّه.
«فدایت شوم»
تاریخ: ۱۸ آبان ۱۳۲۱/ ۲۹ شوال ۱۲۶۱
مکان: قم
فدایت شوم وقت را غنیمت شمرده این مختصر عرض ارادت و اخلاص نموده امید است انشاءالله مزاج شریف [به] سلامت مقرون و با سعادت قرین باشد. مخلص بحمدالله سلامت و دعاگو هستم و امیدوارم که وضعیت آنجاها خصوصاً برای جنابعالی خوب باشد.
سید روحالله خمینی
«از الطاف متشکرم»
تاریخ: احتمالًا قبل از سال ۱۳۴۰ ه. ش./ ۱۳۸۱ ه. ق.
مکان: قم
بسمه تعالی
فدایت شوم از الطاف و زحمات سرکار متشکرم. حالم بحمدالله خوب است. مرقوم آقای دکتر را فرستادم نزد دکتر علوی که بفرستید تهیه کنند. سلامت مزاج شریف را خواستار است.
روحالله الموسوی الخمینی
نامه به «مخدره محترمه عزیزه»
مرحومه خانم خدیجه ثقفی
مرحومه خانم خدیجه ثقفی
تاریخ: ۵ شهریور ۱۳۵۱/ ۱۷ رجب ۱۳۹۲مکان: نجف
مخدره محترمه عزیزه
مرقوم اول شما وقتی عازم کربلا بودم رسید. مرقوم دوم امروز واصل شد. دیشب از کربلا مراجعت نمودیم. من و مصطفی رفتیم. صغری «۲» مریض بود، دیگران نیامدند. حالا خوب شده است لکن بسیار ضعف دارد. دیگران همه بحمد الله سلامت هستیم.
شما که رفتید هوا گرم شد؛ یک شب هم پایین آمدم ولی عجالتاً بد نیست و راحت هستیم. مصطفی برای اول ماه آمدند و حالشان خوب است. قبل از نامه شما، نامهای از فریده «۳» جان آمد و جواب دادم، ان شاء الله رسیده است. از قِبَل شماها همگی در کربلا و نجف زیارت میکنم و به همه دعا میکنم. خداوند تعالی همه را سالم و سعید قرار دهد. مصطفی شبها مرتباً اینجاست و روزها گاهی حسین میآید؛ امروز حسین و مریم «۴» آمدند. دیشب هم همگی اینجا بودند، چون از کربلا آمده بودیم. جای شما خالی است.
اقلیما «۵» پس از سلام میگوید شما زودتر بیایید که خیلی نبودن شما به ما اثر میگذارد؛ و میگوید شما مبلغ یکصد تومان از احمد بگیرید و بدهید دخترم. شما مطلب اقلیما را عمل کنید- یعنی هر دو مطلب را. «۶» اقلیم میگوید: «امانتیها را که به وسیله پسر آقای حاج شیخ عبد العلی «۷» فرستادم، دخترم نوشته نرسیده است. شما تحقیق کنید که رسیده است یا گم شده»
به بچهها سلام برسانید. به احمد و محترمه ایشان «۸» هم. احمد نوشته بود: «بچه بینهایت بدگل است؛ «۹»» شما هم نوشته بودید شبیه احمد است. جای دوری نرفته [!] لکن در نامه دوم بود که به فامیل مادر رفته است؛ موجب خوشوقتی است. از سلامت خودتان و سایرین مسرورم کنید. و السلام علیک.
پدر بچهها
(۱) – همسر امام خمینی. آقای سید احمد خمینی در این باره نوشتهاند:« این نامه به مادرم است که به ایران آمدهاند. هر دو- سه سال یکبار مادرم برای دیدار بچهها و فامیل به مدت دو- سه ماه به ایران میآمدند».
(۲) – مستخدمه منزل آقای سید مصطفی خمینی.
(۳) – خانم فریده مصطفوی یکی از دختران امام خمینی.
(۴) – فرزندان آقای سید مصطفی خمینی.
(۵) – از مستخدمین بیت امام خمینی در نجف.
(۶) – آقای سید احمد خمینی درباره این بخش از نامه امام خمینی در حاشیه نامه توضیح داده است:« امام از قول کارگر منزل که نامش اقلیماست از خانم میخواهند که زودتر بیایند، که اگر از قول خودشان بگویند ممکن است ایشان تحت فشار روحی قرار گیرند ولی بالاخره دلشان طاقت نمیآورد و در پایین میگویند که شما به حرف اقلیما گوش دهید!».
(۷) – بنا به نوشته آقای سید احمد خمینی در حاشیه نامه:« حاج شیخ عبد العلی قرهی رئیس دفتر امام در آن سالها بود. در ذهنم هست که ایشان دو- سه سال آخر در قم بودند، و آقای رضوانی( شورای نگهبان) رئیس دفتر امام در نجف شد».
(۸) – خانم فاطمه طباطبایی، همسر آقای سید احمد خمینی.
(۹) – آقای سید حسن خمینی.
نامه به «خانم محترمه عزیزه ام»
تاریخ: ۱۵ مهر ۱۳۵۱/ ۲۸ شعبان ۱۳۹۲
مکان: نجف اشرف
بسمه تعالی
۲۸ شعبان ۹۲
خانم محترمه عزیزهام
تا کنون چند کاغذ فرستادهام، نمیدانم رسیده است یا نه. از شما به وسیله فریده «۲» اطلاع پیدا کردم. مرقوم مشهد واصل شد. از تهران اطلاعی ندارم. امید است همیشه خوش و خرم و مشغول دیدار خویشاوندان باشید، اگر چه ما را فراموش نمایید. وعده مراجعت نزدیک است، و ما هم از نبودن شما خسته شدیم. حال همه بحمد الله تعالی خوب است، فقط حسین «۳» قریب ده روز پیش از این مبتلا به آپاندیس شد و در مستشفی «۴» نجف عمل شد و حالش خوب است، و بخیهها را کشیدهاند. بقیه هم سالم هستند. من کسالتهای جزئی گاهی پیدا کردم و خوب شدم.
خدمت همه مخدَّرات خصوصاً خانم «۵» سلام میرساند. خدمت حضرت حجت الاسلام و المسلمین آقای ثقفی «۶» و جناب آقای حاج حسن «۷» سلام میرسانم. و السلام علیکم.- پدر فرزندانت
(۱) – همسر امام خمینی.
(۲) – یکی از دختران امام خمینی.
(۳) – آقای سید حسین خمینی، نوه امام( فرزند آقای سید مصطفی خمینی).
(۴) – بیمارستان.
(۵) – خانم خازن الملوک، مادر همسر امام.
(۶) – آقای ثقفی، پدر همسر امام.
(۷) – آقای حسن ثقفی، برادر همسر امام خمینی.
امام خمینی (ره)؛ ۱۵ مهر ۱۳۵۱
منبع: خبرانلاین