ماژول رسانه

  • 3866
  • 643 مرتبه
  • 19 اردیبهشت 1402

نگاهی به اشعار قدیمی ترین شاعران فاطمی

نگاهی به اشعار قدیمی ترین شاعران فاطمی

علی خوشه‌چرخ آرانی ـ مدرس دانشگاه فرهنگیان آران و بیدگل

 مقدمه:

شأن و شخصیت والای حضرت زهرا(س) چنان شگفت انگیز است که هیچ صاحبدل آگاه و متعهدی نمی تواند در برابر این همه عظمت و پاکی سر تعظیم فرود نیاورد و زبان به تحسین نگشاید. وجود مقدس آن بانوی پرهیزگار مجموعه ای از عالی ترین صفات و ارزش هایی است که کمتر در وجود یک انسان اجتماع می کند. آن بانو آیینۀ تمام نمای فداکاری، ادب، عصمت، ساده زیستی، نوع دوستی، دینداری، عفت، گذشت، صبر، استقامت، جهاد، صداقت و دفاع از حریم ولایت و ده ها سجایای برجستۀ الهی و ویژگی های ممتاز انسانی است.

بی شک هیچکس نمی تواند فاطمه(س) را بستاید و هیچکس هم نمی تواند فاطمه را نستاید و به راستی قلم و زبان و بنان ما چگونه می تواند عظمت و شکوه و جلال و هیبت او را بستاید یا نستاید و بی تردید هر کس این همه شکوه و فضایل و برجستگی را نادیده انگارد، خود را حقیر و کوچک نمایانده است و بس.

شاعران فاطمی

با وقوف به به وجود مانع بزرگی همچون عدم توصیف و تجلیل دردانۀ هستی از سوی شاعران به خاطر ستایش دخت یکتای پیامبر از جانب خدای منان در قرآن کریم و توصیف برجستگی های آن از جانب پیامبر اکرم(ص)، باز هم شاعران فارسی زبان کوشیده اند تا ارادات و مودت خویش را به ساحت مقدس بانوی آب و آیینه تقدیم و در قالب الفاظی گران سنگ و درری ناب و گرانبها اشعاری جاودان را به مخاطبان ارائه نمایند.

پیرامون نخستین اشعار که دربارۀ حضرت فاطمه زهرا(س) سروده شده است، ذکر این نکته ضروری است که تمامی این اشعار به ما نرسیده است و سهواً یا عمداً از بین رفته است یا به صورت مکتوب ثبت نشده است که دلیل این امر را باید ناشی از ایجاد جو خفقان و وحشت حکمای جور پیشه اموی و عباسی و فقدان آزادی اندیشه و سختگیری ها و شکنجه های شاعران و مداحان اهل بیت(علیهم السلام)خاصه حضرت فاطمه (س) و … دانست.

اما با این وجود در میان زنان، هیچ بانویی هم اندازه خیرالنساء جهانیان حضرت فاطمه(س) مورد ستایش و احترام قرار نگرفته و نامش در حوزۀ ادبیات ما تکرار نشده است. ضمن این که ذکر این نکته هم لازم است که با مطالعۀ تاریخ ادب ایران، درخواهیم یافت که از آغاز زایش و رویش زبان فارسی در قرن چهارم که طلیعۀ ادبیات شیعی است، با نعت و ستایش شخصیت زنی عظیم و الهی به نام فاطمه زهرا برمی خوریم و چه بسیارند شاعرانی که شاهکارهایی را در مدح و منقبت مقام و منزلت رسول عالی قدر اسلام و مادر عترت و همسر ولایت سروده و عمدۀ درخشندگی نامشان به واسطۀ این ارادت هاست.

«خواجوی‌کرمانی» شاعر عارف که به دلیل هنرنمایی اش در شعر به «نخل بند شاعران» مشهور است، در مدح حضرت زهرا(س) چنین می سراید:

به نور چشم پیمبر که نور ایمان بود

عقیق صفوت یاقوت شرع را کان بود

از آن به وصلت او زهره شد لآلی

که از شرف قمرش در سراچه دربان بود

چو شمع مشرقی از چشم سایر انجم

زپس اشعۀ انوار خویش پنهان بود

نگشت عمر وی به «حی» فزون زروی حساب

چرا که در زندگی او به حی جنان بود

کلمۀ«حی» به حساب ابجد، عدد هیجده است که به دوران حیات حضرت فاطمه زهرا اشاره می نماید. از دیگر شاعران برجسته زبان فارسی که شعر را به طور کلی در خدمت فکر اخلاقی و اجتماعی و در راستای اندیشه های مذهبی قرار داد،«ناصر خسرو» است. او نگاه ویژه و ممتازی در دیوان اشعارش به حضرت زهرا(س) داشته و در بسیاری از ابیات او می توان عشق و ارادت را به خاندان پیامبر مشاهده کرد:

قال اول جز پیمبر کس نگفت

وانگهی زی آل او آمد مقال

جز که زهرا و علی و اولادشان

بر رسول مصطفی را کیست آل

او ضمن مباهات به دوستی و مودت حضرت فاطمه، توسل و تمسک به اهل بیت رسول و خاندان عترت را عامل سعادت دنیا و اخری و او را شیفتۀ روز جزا می خواند:

من همی نازش به آل حیدر و زهرا کنم

تو همی نازش به سند و هند بدگوهر کنی

**

آن روز بیایند همه خلق و مکانات

هم ظالم و هم عادل بی هیچ محابا

آن روز در آن هول و فزع بر سر آن جمع

پیش شهداء دست من و دامن زهرا

**

چون به حب آن زهرا روی شستی روز محشر

نشنود گوشت زرضوان جز سلام و مرحبا

ناصر خسرو در بیتی دیگر به جریان مباهله پیامبر(ص) و همراهی امام حسن و امام حسین (علیهماالسلام) و حضرت زهرا در جریان مباهله با پیامبر می پردازد و می گوید:

ذوالفقار ایزدی سوی که فرستاد به بعد

زن و فرزند که را برد جز زهرا و شبیر

نگاه «فربدالدین عطار نیشابوری» هم به فاطمه زهرا(س) و زندگانی و تقوا و پرهیزگاری ایشان، ممتاز و برجسته است. در الهی نامه و مصیبت نامه، به تناسب نام زهرا(س) چندین بار در حکایات آمده است. فی المثل در الهی نامه عطار از جهاز ناچیز آن حضرت سخن به میان می آید و این که اسامه جهاز حضرت زهرا را به خانۀ علی(ع) می برد می گرید و پیامبر که سبب و دلیل را از اسامه می پرسد، چنین می گوید:

بدوگفتم ز درویشی زهرا

مرا جان جگر شد خون و خارا

کسی کو خواجه هر دو جهان است

جهاز دخترش اینک عیان است

پیامبر (ص) در پاسخ می فرماید:

مرا گفت: ای اسامه این قدر نیز

چو باید مُرد، هست این هم بسی چیز

عطار نیشابوری در الهی نامه برای حضرت فاطمه زهرا(س) لقب خاتون جنت را به کار می برد و می گوید:

همه یاران در آن اندوه و حسرت

شدند آخر بر خاتون جنت

در مصیبت نامه هم در بیان داستان کنیز خواستن فاطمه زهرا(س) از پیامبر و یاد دادن ذکر تسبیحات حضرت فاطمه از جانب پیامبر بر ایشان مجدد القاب خاتون جنت را به کار می برد:

فاطمه خاتون جنت ناگهی

پیش سید رفت در خلوتگهی

«سنایی غزنوی» شاعر نامی و شوریدۀ عزنین هم توصیف زیبایی از ام الائمه دارد. او سیمای حضرت زهرا را خیرالنساء می داند که در دنیا زنی همچون او نیست:سراسر جمله عالم پر زنان اند

زنی چون فاطمه خیرالنساء کو؟

او هم چون غصب حق حضرت زهرا(س) را از آئین مسلمانی نمی داند،می گوید:

مر مرا باری فلک آید ز روی اعتقاد

حق زهرا بردن و دین پیمبر داشتن

«هلالی جفتایی» شاعر غزلسرای عهد صفوی، در بیتی چهار ماه سعادت و خوش بختی را این گونه معرفی می کند:

کیست آن چهار مه به مذهب من

علی و فاطمه، حسین و حسن

«محمدبن حسام خوسفی» معروف به ابن حسام، شاعر معروف و نامی قرن نهم است که مدایح دلپسندی را در نعت رسول اعظم و اهل بیت معززش سروده است. او در قصیده ای مطول که در منقبت حضرت زهرا(س) سروده است، به تمامی ابعاد و پاره ای از حوادث اتفاق افتاده برای خاندان پیامبر و حضرت فاطمه اشاره نموده است و ایشان را از جایگاه و رتبه مقدم و مقوم بر تمامی زنان تاریخ معرفی می کند.

یک لاله گلزار عذارش رخ ساره

یک سنبله از سنبل زلف او صفورا

اندر تتق عفت او دختر عمران

و اندر حجب عصمت او مادر عیسی

از چادر بشمینه او پرده گلیمی است

این پرده زربفت بر این طارم خضرا

از مقنعه مادر او بر سر بلقیس

تاجی است کزو رشک برد دختر دارا

ابن حسام، وجود ذیجود حضرت فاطمه زهرا(س) را عصارۀ هستی و زیبایی های آن معرفی می کند و معتقد است که تمامی جلوه های زیبای جهان هستی، جمال و جلال و کمال خود را از آن ستارۀ منور گرفته اند:

او تخت نشین حرم مسند یاسین

او سرو چمان چمن روضه طاها

بر مسند قدرش لب ناهید زمین بوس

بر خاک درش چهره خورشید جبین سا

آن روی کزو پرتو خورشید جمالی است

گو در شب تار از تتق مشک برون آ

«محمد جان قدسی» شاعر قرن یازدهم، یک در مثنوی طولانی با عنوان:«بر سر زن های جهان افسری»، به طور مفصل، در تمجید و ستایش مشکات حقیقت، ام الائمه سروده و به پاره ای از جوانب و شخصیت ملکوتی ایشان اشاره می نماید:

فاطمه، ای همسر شیرخدا

دخت نبی، شافع روز جزا

مبدأ قانون شریعت تویی

نیّر مشکات حقیقت تویی

بقعۀ پاک تن احمد تویی

طور لقاء جلوه سرمد تویی

شأن تو این بس که تو را داده آب

ام ابیها لقب ای منتخب

انس پیمبر به وجود تو بود

سینه او طور شهود تو بود

او حضرت فاطمه زهرا(س) را عصاره و غایت خلقت معرفی می کند:

علت غایی به دو عالم‌ تویی جوهره عالم و آدم تویـی

کوثری و چشمه فیض خدا از تو زند جوش زلال بقا

گر تو نمی‌آمدی اندر وجود کی اثر از عالـم ایجاد بود

«صغیر اصفهانی» نیز در اشعاری زیبا، حضرت فاطمه زهرا (س) را غایت اصلی آفرینش معرفی می‌کند:

علت غایی بر کون و مکان دانی کیست؟

سبب خلقت پیدا و نهان دانی کیست؟

جان پنهان شده در جسم جهان دانی کیست؟

نقطه دایره رفعت و شأن دانی کیست؟

فاطمه مظهر اجلال خدا جلّ جلال

به جهت پرهیز از اطاله کلام، از ذکر اشعار شاعرانی مانند: محمدتقی بهار، اقبال لاهوری، وصال شیرازی، شیخ بهایی، غروی اصفهانی،‌ادیب الممالک فراهانی،‌و از میان شاعران معاصر محمدعلی مردانی،‌حمیدسبزواری، مشفق کاشانی، احمدعزیزی و … اجتناب می ورزم و ادامه‌ این کار را به علاقه‌مندان شعر فاطمی وا می‌گذاریم.

جایگاه حیا و عفاف در شعر شاعران معاصر

همانگونه که ذکر گردید، حضرت زهرا (س) شخصیتی جامع‌اند که تمامی صفات و خصایل و فضایل والای الهی و انسانی در شخصیت عظیم و آسمانی او متحلی و متجلی بود و از آنجا که بررسی تمامی ابعاد وجودی ایشان از قلم و بیان هر انسانی امکان‌پذیر و میسور نیست، لذا در این بخش به بررسی یک بعد از ابعاد کلی شخصیت جامع و مانع ایشان و آن هم در مقوله حجاب و عفاف اشاره و جایگاه این فضیلت برتر انسانی را در شعر شاعران معاصر بررسی می‌کنیم.

حیا در لغت به معنای شرم و آزرم (۱۶، ذیل واژه) در فرهنگ اسلامی به معنای ملاحظه و رعایت حدود و احکام شرعی و عقلی و عرفی و منفعل شدن از ارتکاب محرمات شرعیه و دوری از اعمال و رفتاری است که موجب شکسته شدن شخصیت می‌گردد. (۱۹، جلد۲، صفحه ۶۳۷) که از شریف‌ترین اخلاقیات است و ریشه‌ بسیاری از بزرگواری‌ها که باعث حفظ دین و ایمان و بهترین عامل برای کسب عفاف و موجب پوشانده شدن عیوب است. این واژه در قرآن ۴ مرتبه تکرار و در کتاب بحارالانوار ۲۳ حدیث در این خصوص بیان شده است.

این موضوع از موضوعات اساسی و ریشه‌دار خاندان حضرت فاطمه زهراست. زیرا فاطمه و فرزندان بزرگوار او پرورش یافته دامان پاک پیامبری هستند که قلبش سرشار از محبت و مهربانی است و هیچگاه زبان مبارک خویش را به بدزبانی نگشوده است و او دارای خلق عظیم است و هیچکس نمی تواند قطره ای از اقیانوس عظیم اخلاق نیکوی او را توصیف نماید و فاطمه زهرا در دامن پرمهر مادری رشد می‌یابد که او را در تاریک‌ترین لحظه‌های تاریخ به نام «طاهره» ملقب می‌نمایند.

وفا و عشق و عفت زینت اوست

ندارد غیر از این زینت خدیجه

در ادب و شعر فارسی، حضرت فاطمه زهرا (س) نماد دو سمبل حیا و حجاب و عفاف است.

او آیینه‌ ایزدنما و منبع نور و پاکی است که عصمت و پاکی امامان معصوم وابسته به دامان عصمت او است. حضرت زهراء، عجیب‌ترین اسطوره طهارت است که به عالم خاکی عرضه شده است.

در علم و حلم و طاعت و تقوا یگانه‌ای

سرچشمه حیا و عفاف و شرافتی

فاطمه زهرا کنزالعفاف و گوهر گران‌بهای دریای صفا و پاکدامنی است:

بانوی بانوان جهان بود فاطمه

کنز العفاف و مظهر آن بود فاطمه

در مکتب مقدس تقوا و قدس دین

شاگرد بی‌نظیر زمان بود فاطمه

آن کو به بحرصدق و صفا و عفاف و قدس

خود گوهر به قدرگران بود فاطمه

فایل های پیوست

نظرات

قوانین ارسال نظر

  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.
  • با توجه به آن که امکان موافقت یا مخالفت با محتوای نظرات وجود دارد، معمولا نظراتی که محتوای مشابه دارند، انتشار نمی‌یابند بنابراین توصيه مي‌شود از مثبت و منفی استفاده کنید.
Copyright © 2024, All Rights Reserved.