پاسخ:
اطلاعات تاریخی ما درباره زندگی حضرت خدیجه سلامالله علیها قبل از ازدواج با پیامبر خدا صلیالله علیه و آله بسیار اندک است و آنچه در منابع تاریخی دراینباره آمده، مبهم و متناقض است و بر بسیاری از آنها نمیتوان اعتماد کرد؛ اما همینقدر میدانیم که در مکه، به پاکدامنی و زیبایی و ثروت و عقلانیت و حکمت و کیاست مشهور بود و به نام «سیده قریش» و «طاهره» خوانده میشده. (1)
در این هم شکی نیست که حضرت خدیجه سلامالله علیها قبل از ازدواج با پیامبر صلیالله علیه و آله ثروت فراوانی داشته و حتی گفتهاند ثروت او از همه قریش بیشتر بوده و تمام مردان قریش در آرزوى آن بودند که اگر بتوانند با او ازدواج کنند و خواستگاریها کرده بودند و حاضرشده بودند مهریه سنگین بپردازند. (2) اما او این ثروت را از کجا آورده بود؟ برخی، منشأ ثروت ایشان را ازدواجهای قبلی او میدانند؛ ولی با توجه به تشکیکهای جدی درباره بیوه بودن ایشان و قرائن دال بر عدم ازدواج قبل از ازدواج با پیامبر صلیالله علیه و آله (3) این دیدگاه درست نیست و ازاینرو، این سخن درستتر به نظر میرسد که ثروت ایشان، ارث پدری بوده است. گفتهشده که پدر او خُوَیلد بن اسد، تاجری برجسته بود و اموال بسیاری داشت که به خدیجه ارث رسید. این اموال چندان فراوان بوده که اموال ثروتمندانی مانند ابوجهل و عُقبه بن ابی مُعَیط و صلب بن ابی یهاب و ابوسفیان، در مقابل ثروت خدیجه بسیار ناچیز بوده است. (4)
فعالیت تجاری حضرت خدیجه
اما اینکه حضرت خدیجه شخصاً به سفر تجاری رفته باشد، در هیچ گزارشی نیامده است. آنچه هست، این است که ایشان مردانی را برای تجارت اجیر میکرده است. در گزارش ابن سعد آمده است: «چون پیامبر صلیالله علیه و آله به بیستوپنجسالگی رسید، ابوطالب به او گفت: من مردى فقیرم و روزگار هم بر ما سخت گرفته است و کاروان بازرگانى قریش آماده حرکت است و به شام مىرود، خدیجه دختر خویلد همگروهی از مردان قوم تو را در کاروانهاى بازرگانى خود مىفرستد. اگر پیش او بروى و تقاضا کنى، حتماً فورى خواهد پذیرفت» و بعد که خبر به خدیجه رسید، حاضر شد با مزدی بیش ازآنچه به دیگران داده بود، مالی در اختیار پیامبر بگذارد و او را روانه سفر تجاری کند.(5)
تحلیل موقعیت حضرت خدیجه
حال باید پرسید: چگونه یک زن توانسته در جامعهای زنستیز، به این موقعیت برسد؟
در پاسخ باید گفت: جایگاه اجتماعی و مالی حضرت خدیجه البته شگفتانگیز است؛ ولی منافاتی با حقایق تاریخی ندارد و نمیتوان آن را انکار کرد. این جایگاه برتر، از یکسو، نشانه بلوغ و نبوغ خدیجه است و از سوی دیگر، متکی بر شرافت خانوادگی خدیجه و موقعیت ممتاز خاندان پدرش خویلد است؛ اما آنچه شایان تأکید به نظر میرسد، تفاوت میان «فراگیری و عمومیت داشتنِ یک پدیده در جامعه» و «معمول بودن یا رواج آن پدیده» است. بیتوجهی به این تفاوت، باعث سوء برداشت در تحلیلهای تاریخی میشود.
برای نمونه، زندهبهگور کردن دختران، در جامعه جاهلی، در حدّ وسیعی معمول بوده و قرآن کریم هم به آن اشارهکرده است؛ ولی این کار، مخالفانی هم داشت که مانع آن میشدند و حتی گاهی دختران را هنگام زندهبهگور شدن از بیم فقر، از پدرانشان میگرفتند و نگهداری میکردند و گاه شترانی در برابر دختران به پدران آنها میدادند. (6) پس مطمئناً همه پدران، دخترانشان را نمیکشتند وگرنه، نسل عرب جاهلی منقرض میشد!
وضعیت زنان در جامعه عرب جاهلی نیز همینگونه است. درست است که از جایگاه زنان عرب قبل از اسلام بهعنوان پستترین جایگاه یاد میشود و درمجموع، به زنان بها نمیدادند؛ ولی اینطور نبود که زنان توانایی هیچ حرکت اجتماعی یا فعّالیت اقتصادی نداشته باشند. در تاریخ، در کنار نمونههای متعددی از تحقیر زنان جاهلی، نمونههایی از دستیابی زنان به جایگاه والای اجتماعی نیز گزارششده است که ازجمله میتوان به ملکه تدمر، «زبّاء» دختر عمرو بن ظرِب اشاره کرد که در سده سوم میلادی، پس از کشته شدن پدرش، حکومت تدمر را به دست گرفت و به پادشاهی رسید. وی با ترفندی هوشمندانه توانست قاتل پدرش، جذیمه الابرش را که حاکم فرات عراق بود، به قتل برساند. (7)
خلاصه اینکه پژوهشهای تاریخی و بررسی همهجانبه منابع حدیثی، نشان میدهد که علیرغم همه محدودیتها، مالکیت زنان و حقّتصرّف در دارایی و مطلوب بودن حجاب و تلاش علمی و تساوی نسبی با مردان، اجمالاً در دوران جاهلیت به رسمیت شناخته شده بود. (8)
نتیجه:
زنان جایگاه شایستهای در دوران جاهلی نداشتند؛ ولی این بدان معنا نیست که هیچ زنی نمیتوانست به جایگاه اجتماعی و یا برتری اقتصادی دست یابد. به تعبیر دیگر، بها ندادن به زنان و محروم کردن آنان از حقوق مادی و معنوی و اجتماعی، پدیدهای رایج بوده؛ ولی عمومیت نداشته و کسانی مانند حضرت خدیجه سلامالله علیها میتوانستند با تکیهبر موقعیت خانوادگی و استعداد ذاتی خویش، به موقعیت ممتازی نسبت به دیگر زنان دست یابند.
پینوشتها:
1. ر.ک: امینی، محمد، «سیری در احوال امالمؤمنین حضرت خدیجه سلامالله علیها قبل از ازدواج با پیامبر صلیالله علیه و آله»، مجموعه مقالات همایش صدف کوثر حضرت خدیجه سلامالله علیها، قم، مرکز بینالمللی ترجمه و نشر المصطفی صلیالله علیه و آله، چاپ اوّل، 1397 ھ.ش، ج 1، ص 75 _ 89.
2. ابن سعد از نفیسه بنت منیه نقل کرده است: «و هی یومئذ أوسط قریش نسبا؛ و أعظمهم شرفا؛ و أکثرهم مالا؛ و کل قومها کان حریصا على نکاحها لو قدر على ذلک. قد طلبوها و بذلوا لها الأموال». ابن سعد، محمد بن سعد بن منیع الهاشمی البصری (م 230)، الطبقات الکبرى، تحقیق محمد عبدالقادر عطا، بیروت، دارالکتب العلمیه، ط الأولى، 1410 ھ.ق/1990 م، ج 1، ص 105. نیز ر.ک: علی محمد علی دُخیّل، خدیجه سلامالله علیها (مجموعه زنان بزرگ اسلام، ش 1)، ترجمه دکتر فیروز حریرچی، تهران، انتشارات امیرکبیر، 1361 ھ.ش، ص 11.
3. ر.ک: تهرانی، حسین، «سن حضرت خدیجه هنگام ازدواج با پیامبر اکرم صلیالله علیه و آله»، مجموعه مقالات همایش صدف کوثر حضرت خدیجه سلامالله علیها، ج 1، ص 237 ـ 266.
4. رضوی، سید معراج مهدی، «ویژگیهای امالمؤمنین حضرت خدیجه در منابع اهل سنت هندوستان»، همان، ج 3، ص 108.
5. ابن سعد، همان، ج 1، ص 104؛ همو، همان، ترجمه محمود مهدوى دامغانى، تهران، انتشارات فرهنگ و اندیشه، 1374 ھ.ش، ج 1، ص 118.
6. روحانی، سیّد سعید، تاریخ اسلام؛ از جاهلیت تا رحلت رسول خدا صلیالله علیه و آله، ج 1، قم، انتشارات نجم الهدی، چاپ هفتم، 1386 ھ.ش، ص 30.
7. عودی، ستّار و زلیخا نجفی، «زبّاء بنت عمرو»، دانشنامه جهان اسلام، ج 1، زیر نظر غلامعلی حداد عادل، تهران، بنیاد دائرهالمعارف اسلامی، چاپ اوّل، 1395 ھ.ش.
8. مهریزی، مهدی و مریم مشهدی علی پور، «نگاهی دوباره به ویژگیهای زن در عصر جاهلیت»، نشریه بانوان شیعه، ش 23، بهار 1389 ھ.ش.